زندگی در حمام و یخچال، طرفه نظام ولایت فقیه
22 set 2020 ·
9 min. 56 sec.
Scarica e ascolta ovunque
Scarica i tuoi episodi preferiti e goditi l'ascolto, ovunque tu sia! Iscriviti o accedi ora per ascoltare offline.
Descrizione
کدام یک دردناکتر است: گورخوابی، بیابان خوابی، کارتن خوابی، ماشین خوابی، بیسرپناهی، پشتبامنشینی، زاغه نشینی، حاشیهنشینی، چادرنشینی و یا ... زندگی (؟!) در حمام یک خانه قدیمی.
«دختری به نام هدیه با خواهش و التماس ما را به خانهشان دعوت کرد تا وضعیت زندگی خود و خانوادهاش را به ما نشان دهد: چهار نفری در حمام زندگی میکنیم.کوچهای را از میان فاضلابهای خانگی و پر از زباله طی کردیم. خانه محقر آنها در انتهای کوچه بود. وارد خانه که شدیم، هدیه حمامی در گوشه حیاط نشانم داد و گفت: «ما چهار نفری در این حمام زندگی میکنیم. بهخاطر اینکه نتوانستیم اجاره خانهمان را بپردازیم، صاحب خانه ما را بیرون کرد و مجبور شدیم در حمام خانه عمهام ساکن شویم». (صبح امروز. ۳۰شهریور ۹۹)
زندگی(؟!) در یخچال ویترینی!
«باورتان بشود یا نشود! کمی آن طرفتر از آن حمامنمور و تاریک خانواده چهارنفره، مردی همراه با همسرش در یک یخچال زندگی میکنند؛ یک یخچال ویترینی در ورودی شهر سبزوار. همین یخچالهای ویترینی سوپر مارکتهای شیک که پر از انواع نوشیدنیهای عجیب و غریب و بستههای مواد غذایی مارکدار هستند. حالا شده سرپناه دو انسان! با خودم گفتم، شاید تمرینی برای خوابیدن در گور باشد.یک یخچالی در جلوی مغازهای. مردی از یخچالی که درهای شیشهای داشت، بیرون آمد و با ما شروع به صحبت کرد: «مدتی است بهدلیل بیکاری و نداشتن سر پناه مجبور به زندگی در این یخچال بلااستفاده شدیم. یک طبقه وسایل شخصی و مواد غذاییمان را گذاشتهایم و در طبقه پایین میخوابیم». پرسیدیم، همسرت کجاست؟ صدای ضعیفی از داخل یخچال به گوش رسید و رقیه گفت: «من اینجام»...! سرش را از یخچال بیرون آورد و به من گفت: «ما از ناچاری در یخچال زندگی میکنیم.» (همان منبع)
سقوط از طبقات تا کجا؟
شهرها، روستاها، متروها و زاغهها در ایران، پر از انسانهایی است که روزگاری در پذیرش غذای نذری، دغدغههایی در ذهن و ضمیرشان بود و کرامت خویش را در چشم داشتند. از صرف حلوا و خرمای مجلس ترحیم آشنایان امساک میکردند... امروزه اما شنیدن معامله بر سر یک ساندویچ فلافل... قلب آدمی را به انفجار میرساند. خمینی و خلیفه جانشیناش با ایرانیان چه میکنند؟
درست بالای دریای نفتی که زیر پایمان به تصادف و یا به امانت قرار گرفته است، مردمی زندگی میکنند که سقف خانههایشان آسمان تاریک شب است. زمین نشسته بر آن نیز کنار کوچهای و یا زیر قناتی در گوشه بیغولهای. بیخانمانی و فقر و حاشیهنشینی و مشکلات و معضلات حاصل از آن، علاوه بر شهرهای بزرگ در دیگر سکونتگاههای کوچک و متوسط نیز دامنه وسیعی پیدا کرده است که ناشی از سقوط طبقه میانی به دره طبقات فرو دست جامعه است که مدتهاست در آن وادی مرگ را به نام زندگی میچشند.
وقتی قیمت یک نان سنگگ به سههزار تومان میرسد یارانه نقدی به ازای هر نفر ۴۵هزار و ۵۰۰تومان را به کدام زخم اختصاص دهند. تصور کنید هر روز فقط میتوانید ۴هزار تومان خرج کنید. ۴هزار تومان برای تمام مخارج زندگی. شاید هیچ رنگی در ذهنتان شکل نگیرد و همهچیز فقط سیاه باشد. برای فقرا بهداشت، تفریح، آموزش، یک فنجان چای و حتی داشتن یک فنجان خالی، یک رویای دستنیافتنی است.کسی به درستی نمیداند فقرا چه میخورند، چقدر برای پوشاک هزینه میکنند و هزینه مسکن آنها چقدر است؟
قطرهای از دریای فقر
گزارشها نشان میداد که ۳۰میلیون نفر در ایران از فقر نسبی رنج میبرند. در حالی که بیش از ۱۵میلیون نفر زیر خط فقر مطلق قرار میگیرند.طبق گزارش مرکز آمار بیش از ۷۰درصد کودکان سیستان و بلوچستان، ۵۰درصد کودکان کردستان و نزدیک به ۱۵درصد کودکان استان تهران، در هر ماه کمتر از ۱۰۰۰تومان خرج تحصیلی دارند. سرپرست خانوار نیمی از این کودکان هیچ سوادی ندارند. یکچهارم والدین این کودکان فقط تحصیلات ابتدایی دارند. از هر ۸ ایرانی، یک نفر در تأمین نیازهای اولیه زندگی خود مشکل دارد. با هیچ توجیهی نمیشود این گزاره را پذیرفت.
تاسف بار اینکه که این کودک فقیر در پرداخت هزینههای مردم ثروتمند مشارکت دارد. دولت از پول عموم مردم برای خدماتی مثل زیرساخت ارتباطی، انرژی، بهداشت و آموزش هزینه میکند. بخشی از این ثروت به این کودک نیز تعلق دارد؛ اما بهخاطر قرار گرفتن در پایینترین سطح سیال اقتصادی، از هیچکدام از این مواهب بهره نمیبرد. به بیان ساده، هرکس از این امکانات استفاده میکند به کودکان فقیر بدهکار است.
نان نصفه نداریم!
خمینی در در برابر پیشنهاد دولت موقت پس از انقلاب سال۱۳۵۷ که آب و برق اقشار فرو دست جامعه را مجانی کنند، پایش را از فریبکاریهای معمول فریسیان ریاکار در دوره عیسی مسیح فراتر گذاشت و گفت:
«دلخوش نباشید که مسکن فقط میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم؛ شما را به مقام انسانیت میرسانیم... من امر کردهام به مستضعفین بدهند، و خواهند داد... . آنها حرف میزنند ما عمل میکنیم. ». . (صحیفه. جلد۶ص۲۷۳)
حال بنگرید که فقر چطور از مغز استخوان جامعه غارتشده در نظام ولایت فقیه گذر کرده است که مردم به نان شب محتاجاند.حتی نمیتوانند یک قرص نان کامل تهیه کنند و مجبورند نصف آن را بخرند! خبرنگار روزنامه حکومتی (آفتاب یزد۳۱ شهریور۹۹) اینگونه گزارش میدهد:
«یک ورق کاغذ که روی شیشه یک نانوایی چسبیده بود توجهم را جلب کرد. روی آن برگه کاغذ عبارت تلخ و غمانگیزی نوشته بود... آن عبارت سه کلمهای این بود: «نان نصفه نداریم»... در این وضعیت سخت اقتصادی نان نصفه به مردم نمیفروشند. پیشترها شنیده بودم که برخی از این نانواییها از ارائه نان نصفه امتناع میکنند اما دیگر اینگونه ندیده بودم که اینطور علنی اعلام کنند که «نان نصفه نداریم» که بهتر بود مینوشتند «نان نصفه نمیفروشیم» چرا که انسانیت و آدمیت در حال رخت بر بستن از میان ما انسانهاست. به راستی در این وانفسای تحریم و تورم و گرانی و تخممرغ شانهای ۴۰هزار تومان و «نان نصفه نداریم» آن نگون بختهایی که پول ندارند، درآمدی ندارند و هولناکتر اینکه تمام آن چهل و پنج هزار تومان یارانهای که میگیرند را باید فقط برای خرید یک شانه تخممرغ هزینه کنند، چه باید بکنند؟ چگونه باید روزگار بگذرانند؟ آیا آنها حق ندارند نان بخورند؟». .
تمام کارگران زیر خط فقر هستند
گرچه فقر و فلاکت در ایران تحت حاکمیت نظام ولایت فقیه از طبقات رسمی و کلاسیک در جامعه فراتر رفته است و سایر اقشار و گروههای اجتماعی را نیز دربر گرفته است با اینحال بهطور معمول وضعیت معیشتی کارگران و زحمتکشان مورد توجه قرار میگیرد بهخاطر اینکه این طبقه در تولید کالا ها و خدماتی شرکت میکند که خود محروم از بهره گرفتن از آن است.این معادله نابرابر و غیرعقلی، رنج و ستم مضاعفی به بار میآورد. رژیم آخوندی با اقتباس از خمینی، همیشه در نمایشهای مستضعفپناهی از کارگران بهعنوان مردمان شریفی نام میبرد که این رژیم میخواهد حقوق آنها را تأمین کند. اما امروز دیگر حتی توان اجرای این پرده خوانی را هم ندارد.
«سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس با انتقاد از اینکه تمامی کارگران زیر خط فقر هستند، گفت: «اگر فقر را ملاک قرار دهیم تمام کارگران زیر خط فقر هستند.کارگران با توجه به رشد افسارگسیخته قیمت کالاهای اساسی برای تأمین حداقلهای اولیه زندگی با مشکلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم میکنند و لازم است حمایت ویژهتری از آنها شود». (آینده اقتصاد. ۳۰ شهریور۹۹)
شکمهای گرسنه با شعار سیر نمیشوند!
در نظام ولایت فقیه هنوز اصلاحطلبان قلابی بخشی از هیأت حاکمه را در اختیار دارند. سخنگوی دولت آخوند روحانی یکی از آنهاست که پس از گذراندن آموزشهای بازجویی و شکنجه جوانان مترقی و پیشتاز این مردم به دیگر سمت ها و مدیریتها منصوب شده است. وی در آخرین اظهارات خود بهعنوان راهحلی برای بحرانهای لاعلاج رژیم آخوندی، نظیر فقر و فلاکت مردم غرق در بلایای کرونا و ناداری، توصیه به امید داشتن و بهبود باوری میکند! آنقدر این سخنان مشمئز کننده است که روزنامه حکومتی صمت هم وادار به واکنش گردید و نوشت:
«جناب سخنگو، این روزها که نرخ ارزاق و کالاهای مورد نیاز مردم نسبت به سال گذشته ـ که خود سالی همراه با گرانیهای بسیار بود ـ تا ۳۰۰درصد افزایش یافته و نرخ هیچ کالای داخلی بدون مقایسه نرخ روز ارزهای خارجی اعلام نمیشود و دولت و نهادهای نظارتی تحتامرش هیچ نقش مؤثری در کاهش این گرانیها ندارند، چگونه از تقویت امید و خودباوری سخن میگویید؟ وقتی نرخ تخممرغ، کدو تنبل، خیار، گوجه فرنگی و دیگر مایحتاج و ارزاق عمومی در جامعه ما همگام با نوسانهای نرخ ارز، بالا و پایین میشود و در شرایطی که بر اثر تماشاگر بودن دولت فخیمه، آحاد جامعه با دریافتهای ریالی و پرداختهای دلاری، باید بار گرانیهای سرسامآور، نزول ارزش پول ملی و کاهش روزافزون قدرت خرید خود را بر دوش کشند، چگونه باید این امید و بهبود باوری را تقویت کرد و به آینده امیدوار بود؟! کارخانههای دستورالعمل و بخشنامهسازی دولتمردان ما در طول این همه سال، چه هنر دیگری برای غلبه بر این مشکلات داشتهاند؟روز به روز سفرههای مردم خالیتر میشود» (صمت - ۳۱شهریور۹۹)
در این روزها و شبهایی که ملت ایران در داخل و خارج از زندان، اسیر و محبوس گردیدهاند. از یکسو در غم از دست دادن عزیزانشان از هجوم کرونا میسوزند و از سوی دیگر شاهد پرپر شدن خویش و بستگانیاند که در فقر و گرسنگی ناشی از غارتگری حاکمان، مرگ هر روزه در زاغهها و کپرها و حمامها و یخچالها را نظاره میکنند.
اما هستند جوانان شورشگر، دلیر و آزادهای که اراده کردهاند که ابلیس پلید حاکمان فقرگستر را به زنجیر کشند و به این همه محنت و ستم پایان بخشند. آن روز بیگمان دور نیست.
«دختری به نام هدیه با خواهش و التماس ما را به خانهشان دعوت کرد تا وضعیت زندگی خود و خانوادهاش را به ما نشان دهد: چهار نفری در حمام زندگی میکنیم.کوچهای را از میان فاضلابهای خانگی و پر از زباله طی کردیم. خانه محقر آنها در انتهای کوچه بود. وارد خانه که شدیم، هدیه حمامی در گوشه حیاط نشانم داد و گفت: «ما چهار نفری در این حمام زندگی میکنیم. بهخاطر اینکه نتوانستیم اجاره خانهمان را بپردازیم، صاحب خانه ما را بیرون کرد و مجبور شدیم در حمام خانه عمهام ساکن شویم». (صبح امروز. ۳۰شهریور ۹۹)
زندگی(؟!) در یخچال ویترینی!
«باورتان بشود یا نشود! کمی آن طرفتر از آن حمامنمور و تاریک خانواده چهارنفره، مردی همراه با همسرش در یک یخچال زندگی میکنند؛ یک یخچال ویترینی در ورودی شهر سبزوار. همین یخچالهای ویترینی سوپر مارکتهای شیک که پر از انواع نوشیدنیهای عجیب و غریب و بستههای مواد غذایی مارکدار هستند. حالا شده سرپناه دو انسان! با خودم گفتم، شاید تمرینی برای خوابیدن در گور باشد.یک یخچالی در جلوی مغازهای. مردی از یخچالی که درهای شیشهای داشت، بیرون آمد و با ما شروع به صحبت کرد: «مدتی است بهدلیل بیکاری و نداشتن سر پناه مجبور به زندگی در این یخچال بلااستفاده شدیم. یک طبقه وسایل شخصی و مواد غذاییمان را گذاشتهایم و در طبقه پایین میخوابیم». پرسیدیم، همسرت کجاست؟ صدای ضعیفی از داخل یخچال به گوش رسید و رقیه گفت: «من اینجام»...! سرش را از یخچال بیرون آورد و به من گفت: «ما از ناچاری در یخچال زندگی میکنیم.» (همان منبع)
سقوط از طبقات تا کجا؟
شهرها، روستاها، متروها و زاغهها در ایران، پر از انسانهایی است که روزگاری در پذیرش غذای نذری، دغدغههایی در ذهن و ضمیرشان بود و کرامت خویش را در چشم داشتند. از صرف حلوا و خرمای مجلس ترحیم آشنایان امساک میکردند... امروزه اما شنیدن معامله بر سر یک ساندویچ فلافل... قلب آدمی را به انفجار میرساند. خمینی و خلیفه جانشیناش با ایرانیان چه میکنند؟
درست بالای دریای نفتی که زیر پایمان به تصادف و یا به امانت قرار گرفته است، مردمی زندگی میکنند که سقف خانههایشان آسمان تاریک شب است. زمین نشسته بر آن نیز کنار کوچهای و یا زیر قناتی در گوشه بیغولهای. بیخانمانی و فقر و حاشیهنشینی و مشکلات و معضلات حاصل از آن، علاوه بر شهرهای بزرگ در دیگر سکونتگاههای کوچک و متوسط نیز دامنه وسیعی پیدا کرده است که ناشی از سقوط طبقه میانی به دره طبقات فرو دست جامعه است که مدتهاست در آن وادی مرگ را به نام زندگی میچشند.
وقتی قیمت یک نان سنگگ به سههزار تومان میرسد یارانه نقدی به ازای هر نفر ۴۵هزار و ۵۰۰تومان را به کدام زخم اختصاص دهند. تصور کنید هر روز فقط میتوانید ۴هزار تومان خرج کنید. ۴هزار تومان برای تمام مخارج زندگی. شاید هیچ رنگی در ذهنتان شکل نگیرد و همهچیز فقط سیاه باشد. برای فقرا بهداشت، تفریح، آموزش، یک فنجان چای و حتی داشتن یک فنجان خالی، یک رویای دستنیافتنی است.کسی به درستی نمیداند فقرا چه میخورند، چقدر برای پوشاک هزینه میکنند و هزینه مسکن آنها چقدر است؟
قطرهای از دریای فقر
گزارشها نشان میداد که ۳۰میلیون نفر در ایران از فقر نسبی رنج میبرند. در حالی که بیش از ۱۵میلیون نفر زیر خط فقر مطلق قرار میگیرند.طبق گزارش مرکز آمار بیش از ۷۰درصد کودکان سیستان و بلوچستان، ۵۰درصد کودکان کردستان و نزدیک به ۱۵درصد کودکان استان تهران، در هر ماه کمتر از ۱۰۰۰تومان خرج تحصیلی دارند. سرپرست خانوار نیمی از این کودکان هیچ سوادی ندارند. یکچهارم والدین این کودکان فقط تحصیلات ابتدایی دارند. از هر ۸ ایرانی، یک نفر در تأمین نیازهای اولیه زندگی خود مشکل دارد. با هیچ توجیهی نمیشود این گزاره را پذیرفت.
تاسف بار اینکه که این کودک فقیر در پرداخت هزینههای مردم ثروتمند مشارکت دارد. دولت از پول عموم مردم برای خدماتی مثل زیرساخت ارتباطی، انرژی، بهداشت و آموزش هزینه میکند. بخشی از این ثروت به این کودک نیز تعلق دارد؛ اما بهخاطر قرار گرفتن در پایینترین سطح سیال اقتصادی، از هیچکدام از این مواهب بهره نمیبرد. به بیان ساده، هرکس از این امکانات استفاده میکند به کودکان فقیر بدهکار است.
نان نصفه نداریم!
خمینی در در برابر پیشنهاد دولت موقت پس از انقلاب سال۱۳۵۷ که آب و برق اقشار فرو دست جامعه را مجانی کنند، پایش را از فریبکاریهای معمول فریسیان ریاکار در دوره عیسی مسیح فراتر گذاشت و گفت:
«دلخوش نباشید که مسکن فقط میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم؛ شما را به مقام انسانیت میرسانیم... من امر کردهام به مستضعفین بدهند، و خواهند داد... . آنها حرف میزنند ما عمل میکنیم. ». . (صحیفه. جلد۶ص۲۷۳)
حال بنگرید که فقر چطور از مغز استخوان جامعه غارتشده در نظام ولایت فقیه گذر کرده است که مردم به نان شب محتاجاند.حتی نمیتوانند یک قرص نان کامل تهیه کنند و مجبورند نصف آن را بخرند! خبرنگار روزنامه حکومتی (آفتاب یزد۳۱ شهریور۹۹) اینگونه گزارش میدهد:
«یک ورق کاغذ که روی شیشه یک نانوایی چسبیده بود توجهم را جلب کرد. روی آن برگه کاغذ عبارت تلخ و غمانگیزی نوشته بود... آن عبارت سه کلمهای این بود: «نان نصفه نداریم»... در این وضعیت سخت اقتصادی نان نصفه به مردم نمیفروشند. پیشترها شنیده بودم که برخی از این نانواییها از ارائه نان نصفه امتناع میکنند اما دیگر اینگونه ندیده بودم که اینطور علنی اعلام کنند که «نان نصفه نداریم» که بهتر بود مینوشتند «نان نصفه نمیفروشیم» چرا که انسانیت و آدمیت در حال رخت بر بستن از میان ما انسانهاست. به راستی در این وانفسای تحریم و تورم و گرانی و تخممرغ شانهای ۴۰هزار تومان و «نان نصفه نداریم» آن نگون بختهایی که پول ندارند، درآمدی ندارند و هولناکتر اینکه تمام آن چهل و پنج هزار تومان یارانهای که میگیرند را باید فقط برای خرید یک شانه تخممرغ هزینه کنند، چه باید بکنند؟ چگونه باید روزگار بگذرانند؟ آیا آنها حق ندارند نان بخورند؟». .
تمام کارگران زیر خط فقر هستند
گرچه فقر و فلاکت در ایران تحت حاکمیت نظام ولایت فقیه از طبقات رسمی و کلاسیک در جامعه فراتر رفته است و سایر اقشار و گروههای اجتماعی را نیز دربر گرفته است با اینحال بهطور معمول وضعیت معیشتی کارگران و زحمتکشان مورد توجه قرار میگیرد بهخاطر اینکه این طبقه در تولید کالا ها و خدماتی شرکت میکند که خود محروم از بهره گرفتن از آن است.این معادله نابرابر و غیرعقلی، رنج و ستم مضاعفی به بار میآورد. رژیم آخوندی با اقتباس از خمینی، همیشه در نمایشهای مستضعفپناهی از کارگران بهعنوان مردمان شریفی نام میبرد که این رژیم میخواهد حقوق آنها را تأمین کند. اما امروز دیگر حتی توان اجرای این پرده خوانی را هم ندارد.
«سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس با انتقاد از اینکه تمامی کارگران زیر خط فقر هستند، گفت: «اگر فقر را ملاک قرار دهیم تمام کارگران زیر خط فقر هستند.کارگران با توجه به رشد افسارگسیخته قیمت کالاهای اساسی برای تأمین حداقلهای اولیه زندگی با مشکلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم میکنند و لازم است حمایت ویژهتری از آنها شود». (آینده اقتصاد. ۳۰ شهریور۹۹)
شکمهای گرسنه با شعار سیر نمیشوند!
در نظام ولایت فقیه هنوز اصلاحطلبان قلابی بخشی از هیأت حاکمه را در اختیار دارند. سخنگوی دولت آخوند روحانی یکی از آنهاست که پس از گذراندن آموزشهای بازجویی و شکنجه جوانان مترقی و پیشتاز این مردم به دیگر سمت ها و مدیریتها منصوب شده است. وی در آخرین اظهارات خود بهعنوان راهحلی برای بحرانهای لاعلاج رژیم آخوندی، نظیر فقر و فلاکت مردم غرق در بلایای کرونا و ناداری، توصیه به امید داشتن و بهبود باوری میکند! آنقدر این سخنان مشمئز کننده است که روزنامه حکومتی صمت هم وادار به واکنش گردید و نوشت:
«جناب سخنگو، این روزها که نرخ ارزاق و کالاهای مورد نیاز مردم نسبت به سال گذشته ـ که خود سالی همراه با گرانیهای بسیار بود ـ تا ۳۰۰درصد افزایش یافته و نرخ هیچ کالای داخلی بدون مقایسه نرخ روز ارزهای خارجی اعلام نمیشود و دولت و نهادهای نظارتی تحتامرش هیچ نقش مؤثری در کاهش این گرانیها ندارند، چگونه از تقویت امید و خودباوری سخن میگویید؟ وقتی نرخ تخممرغ، کدو تنبل، خیار، گوجه فرنگی و دیگر مایحتاج و ارزاق عمومی در جامعه ما همگام با نوسانهای نرخ ارز، بالا و پایین میشود و در شرایطی که بر اثر تماشاگر بودن دولت فخیمه، آحاد جامعه با دریافتهای ریالی و پرداختهای دلاری، باید بار گرانیهای سرسامآور، نزول ارزش پول ملی و کاهش روزافزون قدرت خرید خود را بر دوش کشند، چگونه باید این امید و بهبود باوری را تقویت کرد و به آینده امیدوار بود؟! کارخانههای دستورالعمل و بخشنامهسازی دولتمردان ما در طول این همه سال، چه هنر دیگری برای غلبه بر این مشکلات داشتهاند؟روز به روز سفرههای مردم خالیتر میشود» (صمت - ۳۱شهریور۹۹)
در این روزها و شبهایی که ملت ایران در داخل و خارج از زندان، اسیر و محبوس گردیدهاند. از یکسو در غم از دست دادن عزیزانشان از هجوم کرونا میسوزند و از سوی دیگر شاهد پرپر شدن خویش و بستگانیاند که در فقر و گرسنگی ناشی از غارتگری حاکمان، مرگ هر روزه در زاغهها و کپرها و حمامها و یخچالها را نظاره میکنند.
اما هستند جوانان شورشگر، دلیر و آزادهای که اراده کردهاند که ابلیس پلید حاکمان فقرگستر را به زنجیر کشند و به این همه محنت و ستم پایان بخشند. آن روز بیگمان دور نیست.
Informazioni
Autore | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organizzazione | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Sito | - |
Tag |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Commenti