تبیین جهان- شماره ۴۰
19 mag 2020 ·
44 min. 11 sec.
Scarica e ascolta ovunque
Scarica i tuoi episodi preferiti e goditi l'ascolto, ovunque tu sia! Iscriviti o accedi ora per ascoltare offline.
Descrizione
تبیین جهان- شماره ۴۰
علم و فلسفه
معني تبيين و مفهومجويي تكامل
در كتاب اول، قواعد تكامل را توضيح داديم؛ اكنون ميخواهيم در مورد تبيين و مفهوم جويي آن كمي صحبت كنيم. گفتيم كه ايدئولوژي، دستگاهي از عقايد فلسفي، سياسي، هنري، اخلاقي، حقوقي و... است كه در كانون آن، فلسفه و مسأله وجود قرار دارد و همين مسأله ـ يعني تبيين وجود يا جهان هستي ـ سرآغاز گشودن ساير مسائل است. چرا كه ـ باز هم اگر يادتان باشد ـ صحبت ما از يكسري مسائل شروع شد: بد چيست؟ خوب چيست؟ رستگاري چيست؟ حق و باطل چيست؟ نحوه دست يافتن و رسيدن به برخوردها و موضع گيريهاي درست و اصولي سياسي و اجتماعي ـ چه در زندگي فردي و چه در زندگي سياسي و اجتماعي ـ چگونه است؟ از اينجاها بود كه به ضرورت ايدئولوژي و بحث ايدئولوژي رسيديم. و به دنبال آن، ديديم كه ايدئولوژي تنظيم كننده و فراگيرهمه روابط و مناسبات انساني است.
ايدئولوژي مشخص ميكند كه اين جهان، هدفي و مقصدي دارد يا نه؟ پاسخ آري يا خير به هدفدار بودن يا نبودن هستي، كاركردها و موضعگيريهاي متفاوتي، در پي خواهد داشت. در همين نقطه بود كه در رابطه با بحث ايدئولوژي، خودمان را در درون يك جهان بزرگتر محاط ديديم، خودمان را در بطن يك جهان بزرگتر يافتيم، كه ما جزئي از آن و تابع آن بوديم. اين جهان كل بود و بنابراين ميبايست مسائل مان را به تبع حركت و سمت كلي جهاني كه در درونش هستيم، حل ميكرديم. در همينجا بود كه خودمان را به سرنشينان و مسافران يك سفينه، كه در ميان اقيانوس توفاني وجود، به ارزيابي مفاهيم هلاك و نجات نشسته، تشبيه كرديم. مفاهيمي كه ديديم، فقط در صورت متصوربودن يك ساحل نجات، معني ميداد. به اين معني كه اگر كشتي جهان، خودش هدفي، قصدي و سمتي نميداشت، نشستن در آن و بحث كردن راجع به مفهوم هلاك و نجات ـكما اينكه حق و باطل، و خير و شرـ بيخود بود. چرا كه در اينصورت، به قول آن فيلسوف يوناني پروتاگوراس: راه خودش و هر كس به نظر خودش قضاوت خواهد كرد . در همينجا، وضعيت خودمان را در رابطه با جهان، به يك مثال خيلي پيش پا افتاده ـ البته ً صرفا مثال ـ تشبيه كرديم، پيچ و مهره يي داخل يك كارخانه بزرگ، كه درستي و نادرستي عملكرد اين پيچ و مهره، بستگي به اين دارد كه در كل اين كارخانه، چه نقشي دارد و به طوركلي، چه مهره يي است.
باز هم مثالي ميزنيم : در مثال تيرانداز كه ً قبلا هم گفتيم، چند گلوله پياپي از كنارگوش ما رد ميشود، ميخواهيم علت آن را تبيين كنيم، ببينيم قضيه چيست؟ به اصطلاح سر از كار اين شليك ها در بياوريم و ببينيم ً اصولا براي چه شليك شده اند؟ بعد به اين مطلب رسيديم كه ....
علم و فلسفه
معني تبيين و مفهومجويي تكامل
در كتاب اول، قواعد تكامل را توضيح داديم؛ اكنون ميخواهيم در مورد تبيين و مفهوم جويي آن كمي صحبت كنيم. گفتيم كه ايدئولوژي، دستگاهي از عقايد فلسفي، سياسي، هنري، اخلاقي، حقوقي و... است كه در كانون آن، فلسفه و مسأله وجود قرار دارد و همين مسأله ـ يعني تبيين وجود يا جهان هستي ـ سرآغاز گشودن ساير مسائل است. چرا كه ـ باز هم اگر يادتان باشد ـ صحبت ما از يكسري مسائل شروع شد: بد چيست؟ خوب چيست؟ رستگاري چيست؟ حق و باطل چيست؟ نحوه دست يافتن و رسيدن به برخوردها و موضع گيريهاي درست و اصولي سياسي و اجتماعي ـ چه در زندگي فردي و چه در زندگي سياسي و اجتماعي ـ چگونه است؟ از اينجاها بود كه به ضرورت ايدئولوژي و بحث ايدئولوژي رسيديم. و به دنبال آن، ديديم كه ايدئولوژي تنظيم كننده و فراگيرهمه روابط و مناسبات انساني است.
ايدئولوژي مشخص ميكند كه اين جهان، هدفي و مقصدي دارد يا نه؟ پاسخ آري يا خير به هدفدار بودن يا نبودن هستي، كاركردها و موضعگيريهاي متفاوتي، در پي خواهد داشت. در همين نقطه بود كه در رابطه با بحث ايدئولوژي، خودمان را در درون يك جهان بزرگتر محاط ديديم، خودمان را در بطن يك جهان بزرگتر يافتيم، كه ما جزئي از آن و تابع آن بوديم. اين جهان كل بود و بنابراين ميبايست مسائل مان را به تبع حركت و سمت كلي جهاني كه در درونش هستيم، حل ميكرديم. در همينجا بود كه خودمان را به سرنشينان و مسافران يك سفينه، كه در ميان اقيانوس توفاني وجود، به ارزيابي مفاهيم هلاك و نجات نشسته، تشبيه كرديم. مفاهيمي كه ديديم، فقط در صورت متصوربودن يك ساحل نجات، معني ميداد. به اين معني كه اگر كشتي جهان، خودش هدفي، قصدي و سمتي نميداشت، نشستن در آن و بحث كردن راجع به مفهوم هلاك و نجات ـكما اينكه حق و باطل، و خير و شرـ بيخود بود. چرا كه در اينصورت، به قول آن فيلسوف يوناني پروتاگوراس: راه خودش و هر كس به نظر خودش قضاوت خواهد كرد . در همينجا، وضعيت خودمان را در رابطه با جهان، به يك مثال خيلي پيش پا افتاده ـ البته ً صرفا مثال ـ تشبيه كرديم، پيچ و مهره يي داخل يك كارخانه بزرگ، كه درستي و نادرستي عملكرد اين پيچ و مهره، بستگي به اين دارد كه در كل اين كارخانه، چه نقشي دارد و به طوركلي، چه مهره يي است.
باز هم مثالي ميزنيم : در مثال تيرانداز كه ً قبلا هم گفتيم، چند گلوله پياپي از كنارگوش ما رد ميشود، ميخواهيم علت آن را تبيين كنيم، ببينيم قضيه چيست؟ به اصطلاح سر از كار اين شليك ها در بياوريم و ببينيم ً اصولا براي چه شليك شده اند؟ بعد به اين مطلب رسيديم كه ....
Informazioni
Autore | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organizzazione | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Sito | - |
Tag |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company