راهی که آمدیم- قسمت ۴۳- اولین تظاهرات بزرگ سیاسی مجاهدین
17 mar 2020 ·
19 min. 46 sec.
Scarica e ascolta ovunque
Scarica i tuoi episodi preferiti e goditi l'ascolto, ovunque tu sia! Iscriviti o accedi ora per ascoltare offline.
Descrizione
در درس قبل گفتیم درحالیکه خمینی و آخوندهایش رسما کمر به کشتار مجاهدین و هواداران آنها بستند اما مجاهدین با سنگین ترین بها بر کار سیاسی تأکید داشتند چرا که هدفشان افشای ماهیت خمینی و دستگاه حکومتیش بود. کشاندن خمینی از ماه به چاه در جامعه آنروز ایران کار ساده ای نبود. برای مبارزه سیاسی و افشاگری تاثیر یک میتینگ و توزیع نشریه مجاهد وخلاصه تلاش سیاسی، یک روز بیش از یک سال فعالیت مخفی است. بنابراین خط مجاهدین برخلاف خمینی که میخواست مبارزه را به خشونت و درگیری مسلحانه بکشاند ده ها شهید، هزاران مصدوم و زندانی را بجان خریدند اما اقدام به مبارزه نظامی نکردند. این خواهران و برادران میلیشیا بودند که روزانه شهید و مصدوم میشدند اما آگاهانه و صبورانه مقابله به مثل نمیکردند. صبر و تحمل مظلومانه میلیشیا که پیشبرد خط سازمان بود ماهیت ضد بشری خمینی را در سراسر ایران آشکار تر و بعضا صبر مردم را لبریز میکرد. حتی برخی از سران سیاسی که اهل خشونت نبودند از شدت ناراحتی مراجعه میکردند و به برادر مسعود میگفتند آخر تا کی میخواهید صبر کنید . این چماقداران که روز به روز برجنایتهایشان اضافه میکنند....
رژيم تنها به تبليغات بسنده نكرد و اهرمهاي ديگر را نيز مورد استفاده قرارداد. دادستان كل در روز 11آبان59، نشريه مجاهد را بهجرم دروغ پراكني ممنوع كرد. نشريه تا اواسط آذرماه، زماني كه سازمان يك چاپخانه زيرزميني تأسيس نمود، به طورمرتب منتشر ميشد. كميتههاي محلي تلاش كردند كه رهبران مجاهدين را دستگير كنند. اكثر آنها مخفي شده بودند، اما بسياري از هواداران و كادرها، بازداشت شده و بعداز خرداد60 اعدام شدند.
حزبالله، بهاحتمال قوي به دستور حزب جمهوري اسلامي، يك موج ترور را شروع كرد. آنها روزنامه فروش هايي كه نشريه مجاهد را ميفروختند بهگلوله بستند، افرادي را كه مظنون به هواداري از مجاهدين بودند كتك ميزدند، خانهها را با بمب مورد حمله قرارميدادند (از جمله خانه خانواده رضايي)، كنفرانسها را به هم ميزدند، بهخصوص كنفرانس اتحاديههاي كارگري، و بهطور فيزيكي به جلسهها حمله ميكردند و فرياد ميزدند “منافقين بدتر از كفار هستند“. تا 30خرداد60، اين حملههاي حزباللهيها به همراه تيراندازيهاي پاسداران، منجر به كشته شدن 71تن از مجاهدين شده بود.
اولین تظاهرات بزرگ سیاسی و آخرین اخطار خمینی
درحالي كه شمار اعضا و هواداران دستگير شده مجاهدين به بيش از سه هزارتن مي رسيد و بيش از 50 تن نيز در نتيجه حملات چماقداران كشته شده بودند, چند رشته تظاهرات بزرگ در تهران و شهرستانها درحمايت ازمجاهدين برگزارشد. در تظاهرات بزرگ مادران و زنان در7 ارديبهشت 60در تهران كه دراعتراض به سركوب و كشتار مجاهدين توسط چماقداران برگزار شد, جمعيتي بالغ بر 200هزار تن در آن شركت كردند.
پلاكاردهايي كه خواستار اجراي عدالت در مورد قاتلان قربانيان قائمشهر ميشد، را حمل ميكردند [منظور 4 شهيد تظاهرات قائمشهر است]
خمینی با چماقداران و حتی سپاه وارد شد و با حمله وهجوم و گاز اشکاور مانع تظاهرات میشد اما این تظاهرات با حمایت مردم که از آپارتمانها در طول مسیر تظاهرات، روزنامه و کاغذ به خیابان میریختند و تظاهرکنندگان با آتش زدن کاغذها گازهای اشک آور را خنثی میکردند و سرانجام این تظاهرات با موفقیت انجام شد.
رژيم بهروشني در حال از دست دادن كنترل در خيابانها بود. روز بعد، دادستان كل هرگونه تظاهرات آتي از جانب مجاهدين را ممنوع كرد». اما ۳ روز بعد خميني در 10ارديبهشت ناچار به صحنه آمد و ما را به تعيين «تكليف نهايي» تهديد كرد و گفت «اسلحه را زمين بگذاريد و از اين شيطنتها دست برداريد و بهآغوش ملت برگرديد».
سپس «مجاهدين در يك نامه سرگشاده به خميني، شكايتهاي قبلي خود را تكرار كردند، كساني را كه بهوسيله حزبالله كشته شده بودند، ليست كردند، به اين نكته اشاره كردند كه حتي يكي از قاتلان در مقابل عدالت قرار نگرفته است و اخطار كردند كه اگر همه راههاي مسالمتآميز بسته شود، آنها هيچ راهي ندارند، جز اين كه به جنگ مسلحانه بازگردند».
دراین نامه نوشتیم : اينطور كه برميآيد، روزي را كه رسماً به مقابله با ما تكليف نماييد دور نيست و«شما در هر موقعيتي كه مقتضي بدانيد آن را مقرر خواهيد فرمود. لاكن ما باز هم بهعنوان انقلابيون يكتاپرست به عرض ميرسانيم كه بههيچوجه تا آنجا كه به ما مربوط است از جنگ و دعوا و اختلافهاي داخلي استقبال نكرده و نميكنيم و تا آنجا كه انضباط آهنين تشكيلاتي ما كشش داشته باشد تلاش خواهيم نمود كه همچون گذشته ولو به بهاي جان خواهران و برادرانمان تا وقتي كه راههاي مسالمتآميز ابراز عقيده و فعاليت انقلابي مطلقاً مسدود نشده و به اصطلاح حجت تمام نگرديده است از عكسالعملهاي خشونتبار و قهرآميز بپرهيزيم».
در این نامه یاد آور شدیم که :
چه در مورد ما و چه در مورد هركس كه مختصر مخالفتي با انحصارطلبي بكند، بيدريغ به اينكه عامل آمريكا يا عامل عراق است متهم ميشود؛ نوشتيم كه زندانها انباشته از مجاهدين است و شكنجه و كشتار آنان بيامان ادامه دارد؛ نوشتيم كه تجار وابسته بهرژيم در شرايطي كه گراني و بيكاري بيداد ميكند، بالاترين سود تاريخ بازار ايران به مبلغ 120ميليارد تومان(بيش از 13ميليارد دلار به نرخ روز) را بالاكشيدهاند؛ نوشتيم كه خودتان به كردستان لشكر و سپاه برده و سركوب ميكنيد و بعد مجاهدين را به تأسيس جمهوري ديگري در لاهيجان و گيلان متهم ميكنيد.
همچنين نوشتيم كه حضرت آيتالله، حتي خديو مصر هم وقتي ديد كه پيراهن يوسف از جلو پاره نيست، قلباً به بيگناهي او قانع شد، اما چگونه است كه در دوسال گذشته هميشه كشتهها از مجاهدينند ولي باز اين خود ما هستيم كه متهم به تحريك و حادثهسازي ميشويم؟ بگذريم كه قاضيالقضات شما ـبهشتيـ حتي به شهادت رساندن خواهران و برادرانمان را هم در منتهاي وقاحت به خود ما نسبت ميدهد و لابد مسئول بمب هم خود ما هستيم!
«از اين حيث در برابر تكليفي كه گوشزد فرموديد، چهچارهيي جز نوشتن و تقديم وصيتنامهها باقي ميماند؟ كمااينكه امروز اوضاع بهجايي رسيده كه خواهران و برادران نوجوان ما نيز حتي براي فروش يك نشريه، ابتدا وصيتنامهها را مينويسند و آنگاه ميروند».
در پايان هم از او خواستيم براي بيان مواضع و تشريح اوضاع و شكايات و اثبات حرفهايمان به ديدنش برويم، با اين اميد كه زندگاني مسالمتآميز هرچه بيشتر ادامه يابد و تشنجي در كار نباشد.
چندروز بعد خميني مجدداً به صحنه آمد و با تهديد و خط و نشانكشيدن بيشتر گفت كه لازم نيست به ديدن من بياييد، من خدمت ميرسم!
رژيم تنها به تبليغات بسنده نكرد و اهرمهاي ديگر را نيز مورد استفاده قرارداد. دادستان كل در روز 11آبان59، نشريه مجاهد را بهجرم دروغ پراكني ممنوع كرد. نشريه تا اواسط آذرماه، زماني كه سازمان يك چاپخانه زيرزميني تأسيس نمود، به طورمرتب منتشر ميشد. كميتههاي محلي تلاش كردند كه رهبران مجاهدين را دستگير كنند. اكثر آنها مخفي شده بودند، اما بسياري از هواداران و كادرها، بازداشت شده و بعداز خرداد60 اعدام شدند.
حزبالله، بهاحتمال قوي به دستور حزب جمهوري اسلامي، يك موج ترور را شروع كرد. آنها روزنامه فروش هايي كه نشريه مجاهد را ميفروختند بهگلوله بستند، افرادي را كه مظنون به هواداري از مجاهدين بودند كتك ميزدند، خانهها را با بمب مورد حمله قرارميدادند (از جمله خانه خانواده رضايي)، كنفرانسها را به هم ميزدند، بهخصوص كنفرانس اتحاديههاي كارگري، و بهطور فيزيكي به جلسهها حمله ميكردند و فرياد ميزدند “منافقين بدتر از كفار هستند“. تا 30خرداد60، اين حملههاي حزباللهيها به همراه تيراندازيهاي پاسداران، منجر به كشته شدن 71تن از مجاهدين شده بود.
اولین تظاهرات بزرگ سیاسی و آخرین اخطار خمینی
درحالي كه شمار اعضا و هواداران دستگير شده مجاهدين به بيش از سه هزارتن مي رسيد و بيش از 50 تن نيز در نتيجه حملات چماقداران كشته شده بودند, چند رشته تظاهرات بزرگ در تهران و شهرستانها درحمايت ازمجاهدين برگزارشد. در تظاهرات بزرگ مادران و زنان در7 ارديبهشت 60در تهران كه دراعتراض به سركوب و كشتار مجاهدين توسط چماقداران برگزار شد, جمعيتي بالغ بر 200هزار تن در آن شركت كردند.
پلاكاردهايي كه خواستار اجراي عدالت در مورد قاتلان قربانيان قائمشهر ميشد، را حمل ميكردند [منظور 4 شهيد تظاهرات قائمشهر است]
خمینی با چماقداران و حتی سپاه وارد شد و با حمله وهجوم و گاز اشکاور مانع تظاهرات میشد اما این تظاهرات با حمایت مردم که از آپارتمانها در طول مسیر تظاهرات، روزنامه و کاغذ به خیابان میریختند و تظاهرکنندگان با آتش زدن کاغذها گازهای اشک آور را خنثی میکردند و سرانجام این تظاهرات با موفقیت انجام شد.
رژيم بهروشني در حال از دست دادن كنترل در خيابانها بود. روز بعد، دادستان كل هرگونه تظاهرات آتي از جانب مجاهدين را ممنوع كرد». اما ۳ روز بعد خميني در 10ارديبهشت ناچار به صحنه آمد و ما را به تعيين «تكليف نهايي» تهديد كرد و گفت «اسلحه را زمين بگذاريد و از اين شيطنتها دست برداريد و بهآغوش ملت برگرديد».
سپس «مجاهدين در يك نامه سرگشاده به خميني، شكايتهاي قبلي خود را تكرار كردند، كساني را كه بهوسيله حزبالله كشته شده بودند، ليست كردند، به اين نكته اشاره كردند كه حتي يكي از قاتلان در مقابل عدالت قرار نگرفته است و اخطار كردند كه اگر همه راههاي مسالمتآميز بسته شود، آنها هيچ راهي ندارند، جز اين كه به جنگ مسلحانه بازگردند».
دراین نامه نوشتیم : اينطور كه برميآيد، روزي را كه رسماً به مقابله با ما تكليف نماييد دور نيست و«شما در هر موقعيتي كه مقتضي بدانيد آن را مقرر خواهيد فرمود. لاكن ما باز هم بهعنوان انقلابيون يكتاپرست به عرض ميرسانيم كه بههيچوجه تا آنجا كه به ما مربوط است از جنگ و دعوا و اختلافهاي داخلي استقبال نكرده و نميكنيم و تا آنجا كه انضباط آهنين تشكيلاتي ما كشش داشته باشد تلاش خواهيم نمود كه همچون گذشته ولو به بهاي جان خواهران و برادرانمان تا وقتي كه راههاي مسالمتآميز ابراز عقيده و فعاليت انقلابي مطلقاً مسدود نشده و به اصطلاح حجت تمام نگرديده است از عكسالعملهاي خشونتبار و قهرآميز بپرهيزيم».
در این نامه یاد آور شدیم که :
چه در مورد ما و چه در مورد هركس كه مختصر مخالفتي با انحصارطلبي بكند، بيدريغ به اينكه عامل آمريكا يا عامل عراق است متهم ميشود؛ نوشتيم كه زندانها انباشته از مجاهدين است و شكنجه و كشتار آنان بيامان ادامه دارد؛ نوشتيم كه تجار وابسته بهرژيم در شرايطي كه گراني و بيكاري بيداد ميكند، بالاترين سود تاريخ بازار ايران به مبلغ 120ميليارد تومان(بيش از 13ميليارد دلار به نرخ روز) را بالاكشيدهاند؛ نوشتيم كه خودتان به كردستان لشكر و سپاه برده و سركوب ميكنيد و بعد مجاهدين را به تأسيس جمهوري ديگري در لاهيجان و گيلان متهم ميكنيد.
همچنين نوشتيم كه حضرت آيتالله، حتي خديو مصر هم وقتي ديد كه پيراهن يوسف از جلو پاره نيست، قلباً به بيگناهي او قانع شد، اما چگونه است كه در دوسال گذشته هميشه كشتهها از مجاهدينند ولي باز اين خود ما هستيم كه متهم به تحريك و حادثهسازي ميشويم؟ بگذريم كه قاضيالقضات شما ـبهشتيـ حتي به شهادت رساندن خواهران و برادرانمان را هم در منتهاي وقاحت به خود ما نسبت ميدهد و لابد مسئول بمب هم خود ما هستيم!
«از اين حيث در برابر تكليفي كه گوشزد فرموديد، چهچارهيي جز نوشتن و تقديم وصيتنامهها باقي ميماند؟ كمااينكه امروز اوضاع بهجايي رسيده كه خواهران و برادران نوجوان ما نيز حتي براي فروش يك نشريه، ابتدا وصيتنامهها را مينويسند و آنگاه ميروند».
در پايان هم از او خواستيم براي بيان مواضع و تشريح اوضاع و شكايات و اثبات حرفهايمان به ديدنش برويم، با اين اميد كه زندگاني مسالمتآميز هرچه بيشتر ادامه يابد و تشنجي در كار نباشد.
چندروز بعد خميني مجدداً به صحنه آمد و با تهديد و خط و نشانكشيدن بيشتر گفت كه لازم نيست به ديدن من بياييد، من خدمت ميرسم!
Informazioni
Autore | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organizzazione | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Sito | - |
Tag |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Commenti