راهی که آمدیم- قسمت ۳۹- انقلاب ضد فرهنگی

1 mar 2020 · 16 min. 9 sec.
راهی که آمدیم- قسمت ۳۹- انقلاب ضد فرهنگی
Descrizione
شركت در انتخابات مجلس وراه ندادن حتی یک نفر از مجاهدین به مجلس
درانتخابات مجلس شوراي ملي نيز كه در اسفندماه همان سال (یعنی ۵۸)برگزار گرديد , رژيم خميني كوشيد كه به هيج وجه حتي يكي از كانديداهاي مجاهدين, عليرغم اين كه طبق آمار وزارت كشور خميني 25 درصد كل آرا را به دست آورده بودند, وارد مجلس نشود. علاوه براين درجريان فعاليتهاي انتخاباتي ارگانهاي رسمي حكومتي و باندهاي چماقدار در سراسر كشور به اعمال فشار و ايجاد محدوديت عليه مجاهدين و ضرب وشتم و دستگيري وشكنجه و درموارد اعدامهاي خودسرانه هوادران مجاهدين روي آوردند.
مجاهدین نیروی بلافصل حزب حاکم
با وجود تمامي تقلبها , شمار آراي اعلام شده در همان انتخابات مخدوش يك چيز را به وضوح نشان مي داد: بعد ازحزب حاكم جمهوري اسلامي به سردمداري بهشتي وخامنه اي ورفسنجاني كه با تكيه بر دجالگري خود خميني كرسيها را قبضه كرده بود, مجاهدين درسطح سراسري نيروي بلافصل بعدي بودند و درهر ارزيابي اجتماعي وسياسي به روشني و بي ترديد « اپوزيسيون اصلي» حاكميت در كل كشور با پشتوانه نيرومند اجتماعي بودند.
درهمین انتخابات بیش از نیم میلیون از مردم تهران به برادر مسعود رأی دادند که آمار بسیار بیشتر بود چرا که در شمارش آراء بسیاری از آرای برادر مسعود را به حساب رجائی میریختند.
خمینی که بشدت از گستردگی پایگاه مجاهدین به وحشت افتاده بود بعداز انتخابات چماق و سرکوت و کشتن و دستگیر مجاهدین و میلیشیا را تشدید کرد و در عید سال ۵۹ استارت حمله و هجوم با صحبتهایش علیه مجاهدین زد .
خميني در پيام خود به مناسبت حلول سال 59 ما را هم، در آنجا كه به مسئله التقاطي و التقاطي فكركردن اشاره كرد، بي‌نصيب نگذاشت، و گفت: "التقاطي فكركردن خيانتي بزرگ به اسلام است". در اين گفته اشاره‌اش مستقيما به ما بود. رَوَند قضايا بتدريج ورود شخص خميني را به صحنه‌ي مخالفت و ضديت با ما اجتناب‌ناپذير مي‌كرد، و ارتجاع مي‌بايست تدابير جدي‌تري براي مقابله با سازمان و جلوگيري از رشد آن اتخاذ كند. در آغاز سال 59 باقيمانده‌ي نتايج مرحله‌ي اول انتخابات نيز اعلام شد، انتخاباتي كه پيش از اعلام نتايجش، به علت وسعت تقلبات به كار رفته در آن مورد اعتراض همگاني قرار گرفته و حتي بسياري خواستار ابطال و تجديد آن شده بودند و لذا نتايج اعلام شده نيز چندان غيرمنتظره نبود. زير فشار اعتراضات و افكار عمومي، رژيم هيئت 7نفره‌ي باصطلاح بررسي انتخابات را تشكيل داد كه البته نتيجه‌ي كار آن هم پيشاپيش روشن و قابل پيش‌بيني بود، هر چند كه بعدها به‌هيچوجه اصلا معلوم نشد كه باصطلاح بررسي‌هاي آنها در مورد انتخابات به كجا رسيد!؟ مناظره تلويزيوني درباره‌ي مرحله‌ي اول انتخابات را نيز حتما به ياد داريد كه از طرف سازمان برادرمان حياتي در آن شركت كرده بود، اما عليرغم تمامي شگردها و تلاش‌ها و تقلبات ارتجاع، تعداد زيادي از كانديداهاي ما به مرحله‌ي بعدي انتخابات راه يافته بودند. و اين وضعيت موجب مي‌شد كه ارتجاع جهت اعمال فشار بر سازمان و نيروهاي ما، چماقداران خود را همچنان فعال و در حالت بسيج در صحنه نگهدارد. جريان چماقداري در فاصله‌ي بين دو انتخابات فجايع زيادي ببار آورد و مسائل مربوط به دانشگاهها، يعني توطئه‌ي ايجاد تشنج و به تعطيل كشاندن دانشگاهها و مراكز آموزش عالي ـ كه در اواخر فروردين‌ماه كشف و افشا شد ـ نيز زمينه و بستر جديدي براي تاخت‌وتاز چماقدارها و جنايات جديد چماقداري گرديد.
از 22بهمن تا امجديه
به مدت 16ماه از 22بهمن57 تا 22خرداد59 (روز ميتينگ امجديه)، ما درگير يك مبارزه سياسي مسالمت‌آميز، اما به‌غايت فشرده و گسترده در برابر ارتجاع حاكم بوديم. طي اين مدت انتخابات خبرگان براي تدوين قانون اساسي، انتخابات رياست‌جمهوري و انتخابات مجلس برگزار شده بود و در هر روز و هر قدم ماجراها داشتيم.
در اثر همين مبارزات به‌غايت فشرده و بغرنج، و در اثر وحدت و تضاد جدي و واقعي و حقيقي كه با جناحهاي مختلف رژيم كاركرده ‌بوديم، حزب حاكم كه متعلق به خميني بود به‌كلي منزوي شد. شعار ما در برابر تماميت حاكميت ارتجاعي، شعار آزادي بود و بهاي آن را هم هر روز درخيابانها و شهرهاي مختلف كشور مي‌داديم. با دهها كشته، صدها مجروح و نقص عضو جدي و هزاران زنداني.
انقلاب ضدفرهنگی با هدف قرار دادن مجاهدین در دانشگاهها
اما اين فتنه‌ي باصطلاح انقلاب فرهنگي، مقدمه‌اي براي توطئه‌ي تصفيه و سركوب نيروهاي انقلابي، بويژه سازمان ما بود كه براي خردادماه از قبل طرح‌ريزي شده بود و ما تا حدودي از آن اطلاع داشتيم و برادرمان مسعود در ميزگرد سيمنار انقلاب فرهنگي در بيستم ارديبهشت، خطاب به بني‌صدر، نسبت بدان هشدار داد.اما دانشگاه ها تماما تعطیل شد.
در 22 فروردين، برادرمان رضا حامدي در خمين در اثر رگبار گلوله بشهادت رسيد. در شيراز، در جريان حمله‌ي اوباش به دانشگاه شيراز، خواهر مجاهدمان نسرين رستمي در اثر گلوله‌ي پاسداران مجروح شد كه پس از چندي بشهادت رسيد. در 30 فروردين در مشهد و در جريان حمله‌ي اوباش چماقدار و حاميان مسلح‌شان به ستاد سازمان، پس از هجوم به دانشگاه مشهد، برادرمان شكرالله مشكين‌فام بر اثر تيراندازي پاسداران شهيد شد. در رشت در سوم ارديبهشت، برادرمان احمد گنجه‌اي بشهادت رسيد.
در نهم ارديبهشت59، برادر مجاهد نوجوانمان جليل مرادپور در حين فروش نشريه در "درگز" بشهادت رسيد. در 11 ارديبهشت چماقداران و پاسداران ارتجاع، مراسم سازمان به مناسبت روز گارگر را در محل ترمينال خزانه مورد حمله قرار داده و جنايات بي‌شماري را مرتكب شدند؛ مسئولين انتظامي برنامه‌ي سخنراني برادرمان مسعود را لغو كردند. در روز 14 ارديبهشت در اصفهان، برادرمان سياوش شمس در اثر دشنه‌ي چماقداران بشهادت رسيد.
نتیجه انتخابات معلوم بود حتی یک نفر از کاندیداهای مجاهدین را به مجلس راه ندادندودرعوض بر شدت سرکوب وحشیانه افزودند. در 7 خرداد برادرمان احد عزيزي، در اردبيل بشهادت رسيد. در 19 خرداد، برادرمان ناصر محمدي در حمله‌ي چماقداران و پاسداران به انجمن جوانان ميثاق مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شهيد شد.
Informazioni
Autore Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Organizzazione Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Sito -
Tag

Sembra che non tu non abbia alcun episodio attivo

Sfoglia il catalogo di Spreaker per scoprire nuovi contenuti

Corrente

Copertina del podcast

Sembra che non ci sia nessun episodio nella tua coda

Sfoglia il catalogo di Spreaker per scoprire nuovi contenuti

Successivo

Copertina dell'episodio Copertina dell'episodio

Che silenzio che c’è...

È tempo di scoprire nuovi episodi!

Scopri
La tua Libreria
Cerca