«موضوع اصلی در کشور، مجاهدین خلق است»
6 ago 2023 ·
5 min. 23 sec.
Scarica e ascolta ovunque
Scarica i tuoi episodi preferiti e goditi l'ascolto, ovunque tu sia! Iscriviti o accedi ora per ascoltare offline.
Descrizione
ایرنا، خبرگزاری رسمی رژیم روز ۱۱ مرداد، بهمناسبت رونمایی از کتاب جدیدی که در ادامهٔ شیطانسازیهای بیپایان از مجاهدین نوشته شده، میزگردی با شرکت ۵تن از مهرههای رژیم ترتیب داده و آنها بهنکات مهم و قابل توجهی در مورد مجاهدین اعتراف کردهاند. این افراد مهرههای امنیتی و مطبوعاتی و بعضاً بازجویان دستگاه سرکوب هستند ولی خبرگزاری رژیم حسب المعمول از آنها با عناوین دهان پرکنی مانند استاد دانشگاه، پژوهشگر تاریخ و کارشناس و نویسنده نام برده است.
محمد عطریانفر این سؤال را مطرح میکند که: «چرا سازمان مجاهدین خلق اینقدر مهم است؟ چه چیزی آن را زنده نگهداشته است؟». دیگر افراد شرکتکننده در میزگرد هر کدام تلاش میکنند بهاین سؤال پاسخ بدهند: ابراهیم فیاض میگوید: «تاریخ تکرار میشود و بهنظرم مجاهدین هم احتمالاً بازمیگردند». وی با اعتراف بهرویگردانی جوانان از رژیم و روی آوردنشان به مجاهدین میافزاید: «متأسفانه الآن جمهوری اسلامی برای نسل جدید شفاف نیست و نتوانسته این مسأله را برای جوانان شرح دهد. اینکه مجاهدین خلق از نظر ساختاری هنوز زنده است و گروهی میخواهند بهآن بپیوندند، نشان میدهد فقط بهدلیل حمایت آمریکا و انگلیس نیست. ما هنوز مجاهدین خلق را شخم نزدیم». فیاض تأکید میکند: «اینکه امروز مجاهدین زنده است، باید برای حکومت هم مهم باشد و میبایست آن را بررسی کرد تا بهتر شناخت». محمد قوچانی این نکته را مطرح میکند که «سازمان مجاهدین خلق، کشور را دوگانه کرده» توضیح بعدی وی و عبارت «دوگانهٔ حکومت و اپوزیسیون» روشن میسازد که منظور وی قطبی کردن جامعه ایران توسط مجاهدین است؛ مردم و مقاومت در یکسو و رژیم حاکم در سوی دیگر!قوچانی با اعتراف بهاین که هر وقت به مجاهدین میپردازد، خیلی «فحش» میخورد و مورد طعنه قرار میگیرد که «این مصاحبه یا گزارشی که نوشتی از کجا بهتو سفارش شد؟» در دفاع از خود میگوید: «ما باید این را بدانیم مسأله مجاهدین خلق، مسأله روز ماست و صرفاً یک مسأله تاریخی نیست». او اضافه میکند که «هرجا که اعتراضات بهحق مردم بهانحراف کشیده شد، پای این سازمان در میان بود. جدایی روحانیت و حاکمیت از مردم چیزی است که زیر سر این سازمان بوده است». از اظهارات خود نتیجه میگیرد: «پس مسأله سازمان، مسأله امروز ماست». این نتیجهگیری را عباس سلیمی نمین بالغ میکند و بهنوعی میزگرد کذایی را اینچنین جمع میزند: «موضوع اصلی ما در کشور مجاهدین خلق است و باید بهآنها بپردازیم». بیان ناگزیر این حقیقت که مسألهٔ اصلی نظام حاکم سازمان مجاهدین خلق است، از زبان مهرههای امنیتی و تبلیغاتی دیکتاتوری ولایت فقیه، اگر چه مانند کشف دوبارهٔ آتش است اما مهم است؛ مهم از این نظر که اعتراف آشکاری است بهشکست استراتژی اصلی رژیم دربارهٔ مجاهدین. خطی که بر اساس آن طی ۴۳سال گذشته، رژیم دجال آخوندی پیوسته با تمام قوا و با هزینههای بسیار گزاف و با لشکری از مزدوران داخلی و برونمرزی و «خبرنگاران دوست» و لابیهای رنگارنگ و با انواع ترفندها، چنین وانمود کند که مجاهدین در داخل کشور هیچ پایگاه و اهمیتی ندارند اما اکنون واقعیت رویاییهای فشرده سیاسی و اجتماعی در دوران پرتلاطم و تحول قیام و سرنگونی آنها را ناگزیر از اعتراف بهاین واقعیت کرده که «مسألهٔ سازمان، مسألهٔ امروز ماست». اما واقعیت بزرگتر این است که مجاهدین، نه امروز بلکه از روز اول انقلاب ضدسلطنتی، صورت مسألهٔ اصلی کشور و سد و مانع اصلی خمینی در بهسرقت بردن و ذبح انقلاب مردم ایران بودهاند. مگر خود خمینی در تیر۵۸، در نوار کاستی که بین سرکردگان پاسداران و چماقداران و حزباللهیها دست بهدست میچرخید، آنها را در مورد جنگش با مجاهدین توجیه نکرد. مگر یک سال بعد و در تاریخ ۴تیر ۱۳۵۹ این جنگ را علنی نکرد و در یک سخنرانی نگفت: دشمن ما نه در آمریکا، نه در شوروی و نه در کردستان، بلکه در همینجا در مقابل چشمهای ما در همین تهران است؟ مگر تمام جنایات بعدی خمینی از اعدامهای روزانهٔ سال۶۰ تا قتلعام مجاهدین سرموضع در سال۶۷ و ادامهٔ این جنایات توسط پسماندههای جنایتکار خمینی در راستای همان جنگ و برای ریشهکن کردن مجاهدین نبود؟ بنابراین، اظهارات مهرههای رژیم اعتراف ناگزیر به شکست استراتژیک در برابر مجاهدین خلق ایران بهعنوان دشمن و هماورد اصلی استبداد دینی است؛ اعترافی که قیام مردم ایران و پیروزیهای داخلی و بینالمللی بهدشمن مفلوک تحمیل کرده است.
محمد عطریانفر این سؤال را مطرح میکند که: «چرا سازمان مجاهدین خلق اینقدر مهم است؟ چه چیزی آن را زنده نگهداشته است؟». دیگر افراد شرکتکننده در میزگرد هر کدام تلاش میکنند بهاین سؤال پاسخ بدهند: ابراهیم فیاض میگوید: «تاریخ تکرار میشود و بهنظرم مجاهدین هم احتمالاً بازمیگردند». وی با اعتراف بهرویگردانی جوانان از رژیم و روی آوردنشان به مجاهدین میافزاید: «متأسفانه الآن جمهوری اسلامی برای نسل جدید شفاف نیست و نتوانسته این مسأله را برای جوانان شرح دهد. اینکه مجاهدین خلق از نظر ساختاری هنوز زنده است و گروهی میخواهند بهآن بپیوندند، نشان میدهد فقط بهدلیل حمایت آمریکا و انگلیس نیست. ما هنوز مجاهدین خلق را شخم نزدیم». فیاض تأکید میکند: «اینکه امروز مجاهدین زنده است، باید برای حکومت هم مهم باشد و میبایست آن را بررسی کرد تا بهتر شناخت». محمد قوچانی این نکته را مطرح میکند که «سازمان مجاهدین خلق، کشور را دوگانه کرده» توضیح بعدی وی و عبارت «دوگانهٔ حکومت و اپوزیسیون» روشن میسازد که منظور وی قطبی کردن جامعه ایران توسط مجاهدین است؛ مردم و مقاومت در یکسو و رژیم حاکم در سوی دیگر!قوچانی با اعتراف بهاین که هر وقت به مجاهدین میپردازد، خیلی «فحش» میخورد و مورد طعنه قرار میگیرد که «این مصاحبه یا گزارشی که نوشتی از کجا بهتو سفارش شد؟» در دفاع از خود میگوید: «ما باید این را بدانیم مسأله مجاهدین خلق، مسأله روز ماست و صرفاً یک مسأله تاریخی نیست». او اضافه میکند که «هرجا که اعتراضات بهحق مردم بهانحراف کشیده شد، پای این سازمان در میان بود. جدایی روحانیت و حاکمیت از مردم چیزی است که زیر سر این سازمان بوده است». از اظهارات خود نتیجه میگیرد: «پس مسأله سازمان، مسأله امروز ماست». این نتیجهگیری را عباس سلیمی نمین بالغ میکند و بهنوعی میزگرد کذایی را اینچنین جمع میزند: «موضوع اصلی ما در کشور مجاهدین خلق است و باید بهآنها بپردازیم». بیان ناگزیر این حقیقت که مسألهٔ اصلی نظام حاکم سازمان مجاهدین خلق است، از زبان مهرههای امنیتی و تبلیغاتی دیکتاتوری ولایت فقیه، اگر چه مانند کشف دوبارهٔ آتش است اما مهم است؛ مهم از این نظر که اعتراف آشکاری است بهشکست استراتژی اصلی رژیم دربارهٔ مجاهدین. خطی که بر اساس آن طی ۴۳سال گذشته، رژیم دجال آخوندی پیوسته با تمام قوا و با هزینههای بسیار گزاف و با لشکری از مزدوران داخلی و برونمرزی و «خبرنگاران دوست» و لابیهای رنگارنگ و با انواع ترفندها، چنین وانمود کند که مجاهدین در داخل کشور هیچ پایگاه و اهمیتی ندارند اما اکنون واقعیت رویاییهای فشرده سیاسی و اجتماعی در دوران پرتلاطم و تحول قیام و سرنگونی آنها را ناگزیر از اعتراف بهاین واقعیت کرده که «مسألهٔ سازمان، مسألهٔ امروز ماست». اما واقعیت بزرگتر این است که مجاهدین، نه امروز بلکه از روز اول انقلاب ضدسلطنتی، صورت مسألهٔ اصلی کشور و سد و مانع اصلی خمینی در بهسرقت بردن و ذبح انقلاب مردم ایران بودهاند. مگر خود خمینی در تیر۵۸، در نوار کاستی که بین سرکردگان پاسداران و چماقداران و حزباللهیها دست بهدست میچرخید، آنها را در مورد جنگش با مجاهدین توجیه نکرد. مگر یک سال بعد و در تاریخ ۴تیر ۱۳۵۹ این جنگ را علنی نکرد و در یک سخنرانی نگفت: دشمن ما نه در آمریکا، نه در شوروی و نه در کردستان، بلکه در همینجا در مقابل چشمهای ما در همین تهران است؟ مگر تمام جنایات بعدی خمینی از اعدامهای روزانهٔ سال۶۰ تا قتلعام مجاهدین سرموضع در سال۶۷ و ادامهٔ این جنایات توسط پسماندههای جنایتکار خمینی در راستای همان جنگ و برای ریشهکن کردن مجاهدین نبود؟ بنابراین، اظهارات مهرههای رژیم اعتراف ناگزیر به شکست استراتژیک در برابر مجاهدین خلق ایران بهعنوان دشمن و هماورد اصلی استبداد دینی است؛ اعترافی که قیام مردم ایران و پیروزیهای داخلی و بینالمللی بهدشمن مفلوک تحمیل کرده است.
Informazioni
Autore | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organizzazione | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Sito | - |
Tag |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Commenti