کنتراست ۲۵ - عباس نوین روزگار
13 feb 2020 ·
44 min. 25 sec.
Scarica e ascolta ovunque
Scarica i tuoi episodi preferiti e goditi l'ascolto, ovunque tu sia! Iscriviti o accedi ora per ascoltare offline.
Descrizione
کنتراست - عباس نوین روزگار
سئوال:
آقای نوین روزگار چگونه با فوتبال آشنا شدید، و پله های موفقیت را بالا رفتید تا به تیم ملی رسیدید؟
عباس نوین روزگار:
همه فوتبالیستهایی که در دهه ۴۰،۵۰،۶۰ من یادم هست، همه بازیکنانی بودند که از زمینهای خاکی راه بردند به باشگاه ها و تیم ملی، من هم مثل بقیه از زمره همین بازیکنان بودم که فوتبال را از زمینهای خاکی شروع کردم و بعد به دبیرستان رفتم......
سئوال:
شما رفتید دنبال سیاست یا سیاست آمد دنبال شما؟
عباس نوین روزگار:
تا سال ۵۵ در ایران بودم و باشگاه تاج میخواست با من قرارداد ببندد و تمدید کند، که من گفتم دارم میروم خارج از کشور و قرارداد نبستم. در آن زمان من سیاسی نبودم، من یک ایده ای در ذهن داشتم بیشتر به خاطر آن رفتم و میگفتم اگر دیرتر بروم دیر میشود، چون زمانی که در ایران بودم من دیپلم داشتم و برای این که بتوانم به نقطه بالاتری در تحصیلات و زندگی شخصی برسم، ایران را ترک کردم. چون در ایران یک فضای اختناق و پلیسی بود. حتی در تیم ملی هم در هر اتاقی یک یا دو نفر بپا بودند که افراد را چک می کردند. پرویز قلیچ خانی هم از همینجا خورد که دستگیرش کردند......
در همین سالها بود که رفتم کانادا. آنجا آزادیهای بیشتری وجود داشت، تشکلهای دانشجویی وجود داشت، یک سازمانی تشکیل شده بود بنام سازمان دانشجویان مسلمان، که دانشجویان دور هم جمع میشدند و جلسه میگذاشتند. بحث سیاسی و غیره، کم کم به سیاست علاقه مند شدم. بعد با سازمان مجاهدین آشنا شدم.
مجری:
چرا تصمیم گرفتید که حرفه ای با سازمان مجاهدین همکاری کنید و عضو سازمان مجاهدین بشوید؟ و همه آن شهرت و گذشته را کنار گذاشتید و کامل رفتید در مبارزه حرفه ای. چون خیلی عجیبه که یک فوتبالیست این مسیر را طی کند، و همه شهرت و امکانات را که همه آرزوی آن را دارند را ول کند و وارد یک مبارزه ای بشود که مشکلات و سختی های خودش را دارد؟
عباس نوین روزگار:
در کانادا با یک دانشجویانی که هرکدام گرایشهای سیاسی خودشان را داشتند آشنا شدم صحبت و بحث میکردیم.
زمانی که درسم به پایان رسید ومهندسی راه و ساختمان را گرفتم، بعد از انقلاب هم بود، میدیدم که این دانشجویان بجز این که فقط یک حرف بزنند چیز دیگری نیست همه در خارج کشور جا خوش کردند و خیلی از آزادی و غیره صحبت میکنند. آن زمان من هم خیلی با کتب سازمان و بحثهای تعبیین جهان آشنا شده بودم.
مجری:
آن چیزی که بیشتر توجه شما را به سازمان مجاهدین جلب کرد و خیلی احساس کردید که از آن خوشتان میاد چی بود؟
عباس نوین روزگار:
خود برادر مسعود رجوی بود. چون که من یادم هست زمانی که نشریه را میخواندیم و بحث های سیاسی را میشنیدیم کمی ذهنمان باز شده بود و کتابهای تعبیین جهان را میخواندیم، عکسی از مسعود رجوی در زمان کاندیداتوری برای انتخابات چاپ شده بود، وقتی این عکس را دیدم ، در دل من نشست. به عنوان کسی که میتوانم به آن اتکا کنم. بعد از آن من سمت و سوی خودم را مشخص کردم و در ادامه از سازمان دفاع میکردم.....
مجری:
یک سئوال سخت، تصویرتون از آن ایران آزاد و آباد که میگوید چی هست؟
عباس نوین روزگار:
بحثی که الان میگویم آزادی، خیلیها دارند صحبت میکند یا کرده اند یا میکنند و یا بعد از سقوط این رژیم خواهند کرد، ولی چیزی که مجاهدین درباره اش بنام آزادی بحث میکنند، اولا مجاهدین این آزادی را در تک تک خودشان به وجود میآورند. از قید و بندهایی که دست و پا گیر هر انسانی است. و با این درجه از ارتقا انسانی است که میتوانند از آن آزادی که در باره اش صحبت میکنند پاسداری کنند.
خیلی انقلابات و جنبشها بوده در طول تاریخ که توانسته اند به قدرت برسند(قدرت سیاسی) ولی چون نتوانسته اند از این تضاد عبور کنند بعد از مدتها فساد همان انقلابیون را گرفته،... و این مهمترین چیزی هست که ما از آن صحبت میکنیم تا بتوانیم این آزادی را به مردم برگردانیم .
سئوال:
آقای نوین روزگار چگونه با فوتبال آشنا شدید، و پله های موفقیت را بالا رفتید تا به تیم ملی رسیدید؟
عباس نوین روزگار:
همه فوتبالیستهایی که در دهه ۴۰،۵۰،۶۰ من یادم هست، همه بازیکنانی بودند که از زمینهای خاکی راه بردند به باشگاه ها و تیم ملی، من هم مثل بقیه از زمره همین بازیکنان بودم که فوتبال را از زمینهای خاکی شروع کردم و بعد به دبیرستان رفتم......
سئوال:
شما رفتید دنبال سیاست یا سیاست آمد دنبال شما؟
عباس نوین روزگار:
تا سال ۵۵ در ایران بودم و باشگاه تاج میخواست با من قرارداد ببندد و تمدید کند، که من گفتم دارم میروم خارج از کشور و قرارداد نبستم. در آن زمان من سیاسی نبودم، من یک ایده ای در ذهن داشتم بیشتر به خاطر آن رفتم و میگفتم اگر دیرتر بروم دیر میشود، چون زمانی که در ایران بودم من دیپلم داشتم و برای این که بتوانم به نقطه بالاتری در تحصیلات و زندگی شخصی برسم، ایران را ترک کردم. چون در ایران یک فضای اختناق و پلیسی بود. حتی در تیم ملی هم در هر اتاقی یک یا دو نفر بپا بودند که افراد را چک می کردند. پرویز قلیچ خانی هم از همینجا خورد که دستگیرش کردند......
در همین سالها بود که رفتم کانادا. آنجا آزادیهای بیشتری وجود داشت، تشکلهای دانشجویی وجود داشت، یک سازمانی تشکیل شده بود بنام سازمان دانشجویان مسلمان، که دانشجویان دور هم جمع میشدند و جلسه میگذاشتند. بحث سیاسی و غیره، کم کم به سیاست علاقه مند شدم. بعد با سازمان مجاهدین آشنا شدم.
مجری:
چرا تصمیم گرفتید که حرفه ای با سازمان مجاهدین همکاری کنید و عضو سازمان مجاهدین بشوید؟ و همه آن شهرت و گذشته را کنار گذاشتید و کامل رفتید در مبارزه حرفه ای. چون خیلی عجیبه که یک فوتبالیست این مسیر را طی کند، و همه شهرت و امکانات را که همه آرزوی آن را دارند را ول کند و وارد یک مبارزه ای بشود که مشکلات و سختی های خودش را دارد؟
عباس نوین روزگار:
در کانادا با یک دانشجویانی که هرکدام گرایشهای سیاسی خودشان را داشتند آشنا شدم صحبت و بحث میکردیم.
زمانی که درسم به پایان رسید ومهندسی راه و ساختمان را گرفتم، بعد از انقلاب هم بود، میدیدم که این دانشجویان بجز این که فقط یک حرف بزنند چیز دیگری نیست همه در خارج کشور جا خوش کردند و خیلی از آزادی و غیره صحبت میکنند. آن زمان من هم خیلی با کتب سازمان و بحثهای تعبیین جهان آشنا شده بودم.
مجری:
آن چیزی که بیشتر توجه شما را به سازمان مجاهدین جلب کرد و خیلی احساس کردید که از آن خوشتان میاد چی بود؟
عباس نوین روزگار:
خود برادر مسعود رجوی بود. چون که من یادم هست زمانی که نشریه را میخواندیم و بحث های سیاسی را میشنیدیم کمی ذهنمان باز شده بود و کتابهای تعبیین جهان را میخواندیم، عکسی از مسعود رجوی در زمان کاندیداتوری برای انتخابات چاپ شده بود، وقتی این عکس را دیدم ، در دل من نشست. به عنوان کسی که میتوانم به آن اتکا کنم. بعد از آن من سمت و سوی خودم را مشخص کردم و در ادامه از سازمان دفاع میکردم.....
مجری:
یک سئوال سخت، تصویرتون از آن ایران آزاد و آباد که میگوید چی هست؟
عباس نوین روزگار:
بحثی که الان میگویم آزادی، خیلیها دارند صحبت میکند یا کرده اند یا میکنند و یا بعد از سقوط این رژیم خواهند کرد، ولی چیزی که مجاهدین درباره اش بنام آزادی بحث میکنند، اولا مجاهدین این آزادی را در تک تک خودشان به وجود میآورند. از قید و بندهایی که دست و پا گیر هر انسانی است. و با این درجه از ارتقا انسانی است که میتوانند از آن آزادی که در باره اش صحبت میکنند پاسداری کنند.
خیلی انقلابات و جنبشها بوده در طول تاریخ که توانسته اند به قدرت برسند(قدرت سیاسی) ولی چون نتوانسته اند از این تضاد عبور کنند بعد از مدتها فساد همان انقلابیون را گرفته،... و این مهمترین چیزی هست که ما از آن صحبت میکنیم تا بتوانیم این آزادی را به مردم برگردانیم .
Informazioni
Autore | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organizzazione | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Sito | - |
Tag |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Commenti