خامنهای و کروناسواری برای جهیدن از مهلکهٔ قیام
13 lug 2020 ·
10 min. 47 sec.
Iscriviti gratuitamente
Ascolta questo episodio e molti altri. Goditi i migliori podcast su Spreaker!
Scarica e ascolta ovunque
Scarica i tuoi episodi preferiti e goditi l'ascolto, ovunque tu sia! Iscriviti o accedi ora per ascoltare offline.
Descrizione
نظام ولایی و کرونا
منحنی کرونا و وضعیت نظام ولایی را اگر طی ماههای پایانی سال۹۸ و بهار و تابستان ۹۹ دنبال و ترسیم کنیم. خواهیم دید که به موازات ضعیفتر شدن و شکست حکومت در مواجهه با بحرانها، کرونا در ایران بهگونهیی غیرعادی رشد تصاعدی داشته است. مجموعهٔ حکومت در موضوع کرونا به ترتیب سیاستهای زیر را در پیش گرفت:
۱ـ کتمان و لاپوشانی اخبار مربوط به ورود کرونا به ایران برای برگزاری نمایش سنواتی ۲۲بهمن و نیز تعویض مهرههای مجلس ارتجاع با سیرک انتخابات.
۲ـ خودداری آگاهانه از قرنطینهٔ قم و انتشار ویروس به تمام نقاط ایران.
۳ـ ادامهٔ مراودات و پروازهای هواپیمایی ماهان به چین بهرغم مشخص شدن منشأ ویروس.
۴ـ برآورد اولیهٔ حکومت این بود که با اجرای یک قرنطینهٔ نمایشی و نیمبند میتواند مردم را در خانههای خود حبس کند تا به این وسیله بتواند روح دلمردگی، تشویش از مرگ، در میان مردم بپراکند تا آنها از هول کرونا و حفظ جان، کمتر به مشکلاتی فکر کنند که مسبب آن ولایت آخوندی است. به این ترتیب حکومت قادر میشد با تبعات قیام آبان۹۸ و آتش هنوز گداختهٔ آن مقابله کند و آن را به محاق ببرد.
۵ـ در کمرکش این سیاست کثیف، وقتی دریافت نمیتواند معیشت مردم را حل کند و این بار شرارههای قیام خود را در خیزش ارتش گرسنگان نشان میدهد، ناگهان با اجرای استراتژی ایمنی گلهای یا همان سیاست جنایتکارانهٔ انداختن کرونا به جان مردم؛ تصمیم گرفت آنچنان تودههای مردم را درگیر دغدغهٔ «نان» و «جان» کند تا کسی به قیام نیندیشد. این همان سیاستی بود که در جنگ ضدمیهنی با عراق با گسیل کردن سرمایههای ایران به تنور جنگ و فرستادن جوانان و نوجوانان به روی میدانهای مین دنبال شد.
ولایت کرونایی و کرونای ولایت
مقاومت ایران بنا بر شناخت عمیقی که از این ولایت کرونایی و شیفتهٔ مرگ و میر و فلاکت مردم ایران داشت، از همان آغاز گفته بود که این رژیم با هواپیمایی ماهان و نیز طلاب چینی کرونا را به ایران وارد کرد و در ادامه آن را به مثابهٔ یک مائدهٔ آسمانی و «یک فرصت» زیر پر و بال گرفت، و به جان مردم ایران انداخت. از این رو در کنار اصطلاح کرونا ویروس، اصطلاح دیگری در فرهنگ سیاسی متداول شد؛ «کرونای ولایت».
انداختن اژدهای کرونا به جان مردم
روشنگریهای بیوقفهٔ مجاهدین در فضای مجازی اینک مانند هوای نفس کشیدن به همه جا رسوخ کرده است تا جایی که رسانههای حکومتی نیز به گوشههایی از آن اذعان میکنند.
روزنامهٔ مستقل (۲۲تیر۹۹) آنچه را که در ابتدای این تحلیل گفتیم، به ادبیاتی دیگر تکرار کرده است:
«یک منجی لازم بود تا توجه مردم را از وقایع آبان و آذر منحرف کند که کرونا آمد. وحشتی که با آمدن این دشمن نامریی مردم را فرا گرفت باعث شد که دولت، فرصت را چهارچنگولی بگیرد و اژدها را ول کند در خانمان ملت. مدتها قبل از اعلام عمومی، کرونا آمده یا آورده شده بود اما باید برای روکمکنی ترامپ، جشن چهل و یک سالگی انقلاب و برای شکستن پوزهٔ ناراضیان از نظارت استصوابی، انتخابات مجلس طبق قرار انجام میشد و بعد چو میافتاد که: تازه فهمیدهایم و مردم خودتان را بپایید!»
این نوشته از منظری دیگر اثبات میکند که سیاستهایی که حکومت در قرنطینهٔ نمایشی پی میگرفت نه در راستای ریشهکنی کرونا، بلکه در مسیر انتشار و پراکندن آن به همهٔ نقاط ایران بود.
«این هدیهٔ به موقع، چیزی نبود که بشود با قرنطینهٔ قم و اجبار مردم از همان ابتدا به رعایت فاصله و استفاده از ماسک، مهارش کرده و از دستش داد.
خدا رسانده بودش و باید کشتی طوفانزده را نجات میداد.برای همین، حتی مدل مدیریت رفیقچین در مهار کرونا هم کنار گذاشته و زبانها را برای موعظه و نصیحت، از غلاف درآوردند. شمشیری که سالهاست عدم کارآئیش در کنترل و اصلاح به اثبات رسیده است. به هرحال بدون هیچ حمایت عملی، از مردم «خواهش» کردند در منزل بمانند اما جایی را تعطیل نکردند. آزادراهها را قبل از تعطیلات عید افتتاح کردند اما گفتند مسافرت نروید. ورودی شهرها را کنترل نکردند ولی از بیملاحظگی مردم در سفر رفتن، گلهمندند» (همان منبع)
خودشان، خودشان را به کرونا مبتلا میکنند!
زبان دراز و طلبکارانهٔ آخوندها شیوع کرونا را به رعایت نکردن مردم ربط میداد. این زبان هنوز هم دارد کار میکند. در آخرین پیام تصویری خامنهای به مجلس ارتجاع در ۲۲مهر۹۹ او میگوید:
«با وجود این خدمات، بعضی افراد حتی کار سادهای مثل ماسک زدن را انجام نمیدهند که من واقعاً از آن پرستاری که فداکارانه در حال ارائه خدمت است خجالت میکشم».
این طلبکاری بیشرمانه از مردم ایران، ادامهٔ همان سیاست «خودشان خودشان را میکشند» خمینی است. لابد ترجمان آن این است که مردم خودشان خودشان را به کرونا مبتلا میکنند تا نظام را بدنام کنند! پشت این جملهٔ خامنهای یک نیت جنایتکارانه خوابیده است. انداختن مسئولیت تلفات سهمگین کرونا بر دوش مردم و به در بردن نظام از عواقب آن.
مشغول کردن مردم با کرونا و مرگ
خامنهای در حالی برای ماسک نزدن مردم اشک تمساح میریزد که با انداختن اژدهای کرونا بر جان و خانمان مردم بیدفاع و مرگ درمانی درصدد به محاق بردن قیام و عبور دادن نظامش از بحرانهایی است که بدون مائدهای بهنام کرونا هر یک از آنها میتوانست سهمگینتر از قیام آبان بر سرش آوار شود.
«در حالی که مردم سرها را در گریبان بردهاند و فقط میخواهند فعلاً زنده بمانند، این استفاده ابزاری از هجوم کرونا برای خفه کردن و کنترل خشم گرسنگان بیطبقه، به حدی ناجوانمردانه انجام شده که بعد از ۶ماه، نه تنها موفقیتی در مهار بیماری کسب نکردهاند که، حتی به گواه آمارهای رسمی هم، اوضاع از کنترل خارج شده. روزانه هزاران مبتلا و صدها کشته، مؤید این ادعاست. چه چیزی بهتر از حضور این فاجعه، میتوانست توجهات را از خشمهای فرو خورده و مطالبات برآورده نشده، منحرف کند؟ (همان)
اشتباه محاسبهٔ بزرگ
خامنهای و بیت عنکبوتیاش در چرتکهاندازیهای خود برای دور زدن و به حاشیه بردن صورت مسألهٔ سرنگونی سخت اشتباه میکنند؛ همانگونه که خمینی گمان میکرد با دمیدن در تنور یک جنگ ضدایرانی و ریختن هست و نیست این میهن در آن میتواند نظامش را بیمه کند؛ اما ناگهان با عملیات تعادلشکن فتح مهران و به فاصلهٔ کمی بعد از آن با یورش برقآسای ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیات فروغ جاویدان مواجه شد و خواب از سرش پرید و جامزهر را در دستانش یافت، امروز نیز وقتی برق از کلهٔ خامنهای خواهد جهید که نداند از کدام سمت خورده است.
کروناسواری و مرگدرمانی نمیتواند نظام ولایت را از مهلکهٔ قیام و خیزش آتشین تودههای به جان آمده به در ببرد.
«کرونا بههرحال روزی تمام میشود و آنوقت این لشکر تار و مار و زخمخورده دیگر چیزی برای باختن ندارد. وقتی خشمش طغیان کند تا ویرانی کامل، میجنگد و میشود آنچه نمیخواهید بشود». (همان)
سرنگونی، حتمیت اجتنابناپذیر
رهبری هوشیار مقاومت ایران، همچنان که با درک آن فرصت تاریخی و تشکیل ارتش آزادیبخش در جوار مرزهای میهن زهر آتشبس را به کام خمینی ریخت، اینک نیز با شکار این فرصت تاریخی و سازماندهی کانونهای شورشی، کرونا سواری و مرگدرمانی را به کام خامنهای تلخ خواهد کرد. همه چیز گواه آن است که قیامی سخت و سوزان در راه است.
«ولیفقیه برای حفظ همین رژیم، با الگوی جنگ ضدمیهنی، راهکار فرستادن مردم به میدانهای مین کرونا را در پیش گرفته و استراتژی کلان تلفات و سپر انسانی در برابر خطر قیام و سرنگونی پیشه کرده است.
اکنون خلیفه ارتجاع بهخاطر اوضاع آمریکا در دلش قند آب میشود. یکی بهخاطر تلفات کرونا و دیگری انتخاباتی که در پیش است. خامنهای نشسته بر سر شاخ کرونا با خود میگوید هر طور شده ۴ماه آینده را از سر میگذرانیم، چه بسا ترامپ برود و بایدن به برجام برگردد و ما را استمالت کند، در اینصورت از خطر سرنگونی جستهایم.
در این دستگاه محاسبه، عنصر اصلی و کلیدی که خلق و ارتش گرسنگان و محرومان باشد جایی ندارد. اما خامنهای کور خوانده است. حتی اگر مثل شاه، آمریکا و اروپا و چین و ماچین را هم با خود داشته باشد باز هم سرنگونی و سقوط «سوخت و سوز» ندارد».
منحنی کرونا و وضعیت نظام ولایی را اگر طی ماههای پایانی سال۹۸ و بهار و تابستان ۹۹ دنبال و ترسیم کنیم. خواهیم دید که به موازات ضعیفتر شدن و شکست حکومت در مواجهه با بحرانها، کرونا در ایران بهگونهیی غیرعادی رشد تصاعدی داشته است. مجموعهٔ حکومت در موضوع کرونا به ترتیب سیاستهای زیر را در پیش گرفت:
۱ـ کتمان و لاپوشانی اخبار مربوط به ورود کرونا به ایران برای برگزاری نمایش سنواتی ۲۲بهمن و نیز تعویض مهرههای مجلس ارتجاع با سیرک انتخابات.
۲ـ خودداری آگاهانه از قرنطینهٔ قم و انتشار ویروس به تمام نقاط ایران.
۳ـ ادامهٔ مراودات و پروازهای هواپیمایی ماهان به چین بهرغم مشخص شدن منشأ ویروس.
۴ـ برآورد اولیهٔ حکومت این بود که با اجرای یک قرنطینهٔ نمایشی و نیمبند میتواند مردم را در خانههای خود حبس کند تا به این وسیله بتواند روح دلمردگی، تشویش از مرگ، در میان مردم بپراکند تا آنها از هول کرونا و حفظ جان، کمتر به مشکلاتی فکر کنند که مسبب آن ولایت آخوندی است. به این ترتیب حکومت قادر میشد با تبعات قیام آبان۹۸ و آتش هنوز گداختهٔ آن مقابله کند و آن را به محاق ببرد.
۵ـ در کمرکش این سیاست کثیف، وقتی دریافت نمیتواند معیشت مردم را حل کند و این بار شرارههای قیام خود را در خیزش ارتش گرسنگان نشان میدهد، ناگهان با اجرای استراتژی ایمنی گلهای یا همان سیاست جنایتکارانهٔ انداختن کرونا به جان مردم؛ تصمیم گرفت آنچنان تودههای مردم را درگیر دغدغهٔ «نان» و «جان» کند تا کسی به قیام نیندیشد. این همان سیاستی بود که در جنگ ضدمیهنی با عراق با گسیل کردن سرمایههای ایران به تنور جنگ و فرستادن جوانان و نوجوانان به روی میدانهای مین دنبال شد.
ولایت کرونایی و کرونای ولایت
مقاومت ایران بنا بر شناخت عمیقی که از این ولایت کرونایی و شیفتهٔ مرگ و میر و فلاکت مردم ایران داشت، از همان آغاز گفته بود که این رژیم با هواپیمایی ماهان و نیز طلاب چینی کرونا را به ایران وارد کرد و در ادامه آن را به مثابهٔ یک مائدهٔ آسمانی و «یک فرصت» زیر پر و بال گرفت، و به جان مردم ایران انداخت. از این رو در کنار اصطلاح کرونا ویروس، اصطلاح دیگری در فرهنگ سیاسی متداول شد؛ «کرونای ولایت».
انداختن اژدهای کرونا به جان مردم
روشنگریهای بیوقفهٔ مجاهدین در فضای مجازی اینک مانند هوای نفس کشیدن به همه جا رسوخ کرده است تا جایی که رسانههای حکومتی نیز به گوشههایی از آن اذعان میکنند.
روزنامهٔ مستقل (۲۲تیر۹۹) آنچه را که در ابتدای این تحلیل گفتیم، به ادبیاتی دیگر تکرار کرده است:
«یک منجی لازم بود تا توجه مردم را از وقایع آبان و آذر منحرف کند که کرونا آمد. وحشتی که با آمدن این دشمن نامریی مردم را فرا گرفت باعث شد که دولت، فرصت را چهارچنگولی بگیرد و اژدها را ول کند در خانمان ملت. مدتها قبل از اعلام عمومی، کرونا آمده یا آورده شده بود اما باید برای روکمکنی ترامپ، جشن چهل و یک سالگی انقلاب و برای شکستن پوزهٔ ناراضیان از نظارت استصوابی، انتخابات مجلس طبق قرار انجام میشد و بعد چو میافتاد که: تازه فهمیدهایم و مردم خودتان را بپایید!»
این نوشته از منظری دیگر اثبات میکند که سیاستهایی که حکومت در قرنطینهٔ نمایشی پی میگرفت نه در راستای ریشهکنی کرونا، بلکه در مسیر انتشار و پراکندن آن به همهٔ نقاط ایران بود.
«این هدیهٔ به موقع، چیزی نبود که بشود با قرنطینهٔ قم و اجبار مردم از همان ابتدا به رعایت فاصله و استفاده از ماسک، مهارش کرده و از دستش داد.
خدا رسانده بودش و باید کشتی طوفانزده را نجات میداد.برای همین، حتی مدل مدیریت رفیقچین در مهار کرونا هم کنار گذاشته و زبانها را برای موعظه و نصیحت، از غلاف درآوردند. شمشیری که سالهاست عدم کارآئیش در کنترل و اصلاح به اثبات رسیده است. به هرحال بدون هیچ حمایت عملی، از مردم «خواهش» کردند در منزل بمانند اما جایی را تعطیل نکردند. آزادراهها را قبل از تعطیلات عید افتتاح کردند اما گفتند مسافرت نروید. ورودی شهرها را کنترل نکردند ولی از بیملاحظگی مردم در سفر رفتن، گلهمندند» (همان منبع)
خودشان، خودشان را به کرونا مبتلا میکنند!
زبان دراز و طلبکارانهٔ آخوندها شیوع کرونا را به رعایت نکردن مردم ربط میداد. این زبان هنوز هم دارد کار میکند. در آخرین پیام تصویری خامنهای به مجلس ارتجاع در ۲۲مهر۹۹ او میگوید:
«با وجود این خدمات، بعضی افراد حتی کار سادهای مثل ماسک زدن را انجام نمیدهند که من واقعاً از آن پرستاری که فداکارانه در حال ارائه خدمت است خجالت میکشم».
این طلبکاری بیشرمانه از مردم ایران، ادامهٔ همان سیاست «خودشان خودشان را میکشند» خمینی است. لابد ترجمان آن این است که مردم خودشان خودشان را به کرونا مبتلا میکنند تا نظام را بدنام کنند! پشت این جملهٔ خامنهای یک نیت جنایتکارانه خوابیده است. انداختن مسئولیت تلفات سهمگین کرونا بر دوش مردم و به در بردن نظام از عواقب آن.
مشغول کردن مردم با کرونا و مرگ
خامنهای در حالی برای ماسک نزدن مردم اشک تمساح میریزد که با انداختن اژدهای کرونا بر جان و خانمان مردم بیدفاع و مرگ درمانی درصدد به محاق بردن قیام و عبور دادن نظامش از بحرانهایی است که بدون مائدهای بهنام کرونا هر یک از آنها میتوانست سهمگینتر از قیام آبان بر سرش آوار شود.
«در حالی که مردم سرها را در گریبان بردهاند و فقط میخواهند فعلاً زنده بمانند، این استفاده ابزاری از هجوم کرونا برای خفه کردن و کنترل خشم گرسنگان بیطبقه، به حدی ناجوانمردانه انجام شده که بعد از ۶ماه، نه تنها موفقیتی در مهار بیماری کسب نکردهاند که، حتی به گواه آمارهای رسمی هم، اوضاع از کنترل خارج شده. روزانه هزاران مبتلا و صدها کشته، مؤید این ادعاست. چه چیزی بهتر از حضور این فاجعه، میتوانست توجهات را از خشمهای فرو خورده و مطالبات برآورده نشده، منحرف کند؟ (همان)
اشتباه محاسبهٔ بزرگ
خامنهای و بیت عنکبوتیاش در چرتکهاندازیهای خود برای دور زدن و به حاشیه بردن صورت مسألهٔ سرنگونی سخت اشتباه میکنند؛ همانگونه که خمینی گمان میکرد با دمیدن در تنور یک جنگ ضدایرانی و ریختن هست و نیست این میهن در آن میتواند نظامش را بیمه کند؛ اما ناگهان با عملیات تعادلشکن فتح مهران و به فاصلهٔ کمی بعد از آن با یورش برقآسای ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیات فروغ جاویدان مواجه شد و خواب از سرش پرید و جامزهر را در دستانش یافت، امروز نیز وقتی برق از کلهٔ خامنهای خواهد جهید که نداند از کدام سمت خورده است.
کروناسواری و مرگدرمانی نمیتواند نظام ولایت را از مهلکهٔ قیام و خیزش آتشین تودههای به جان آمده به در ببرد.
«کرونا بههرحال روزی تمام میشود و آنوقت این لشکر تار و مار و زخمخورده دیگر چیزی برای باختن ندارد. وقتی خشمش طغیان کند تا ویرانی کامل، میجنگد و میشود آنچه نمیخواهید بشود». (همان)
سرنگونی، حتمیت اجتنابناپذیر
رهبری هوشیار مقاومت ایران، همچنان که با درک آن فرصت تاریخی و تشکیل ارتش آزادیبخش در جوار مرزهای میهن زهر آتشبس را به کام خمینی ریخت، اینک نیز با شکار این فرصت تاریخی و سازماندهی کانونهای شورشی، کرونا سواری و مرگدرمانی را به کام خامنهای تلخ خواهد کرد. همه چیز گواه آن است که قیامی سخت و سوزان در راه است.
«ولیفقیه برای حفظ همین رژیم، با الگوی جنگ ضدمیهنی، راهکار فرستادن مردم به میدانهای مین کرونا را در پیش گرفته و استراتژی کلان تلفات و سپر انسانی در برابر خطر قیام و سرنگونی پیشه کرده است.
اکنون خلیفه ارتجاع بهخاطر اوضاع آمریکا در دلش قند آب میشود. یکی بهخاطر تلفات کرونا و دیگری انتخاباتی که در پیش است. خامنهای نشسته بر سر شاخ کرونا با خود میگوید هر طور شده ۴ماه آینده را از سر میگذرانیم، چه بسا ترامپ برود و بایدن به برجام برگردد و ما را استمالت کند، در اینصورت از خطر سرنگونی جستهایم.
در این دستگاه محاسبه، عنصر اصلی و کلیدی که خلق و ارتش گرسنگان و محرومان باشد جایی ندارد. اما خامنهای کور خوانده است. حتی اگر مثل شاه، آمریکا و اروپا و چین و ماچین را هم با خود داشته باشد باز هم سرنگونی و سقوط «سوخت و سوز» ندارد».
Informazioni
Autore | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organizzazione | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Sito | - |
Tag |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company