هراس از «خشم فرو خورده» مردم ایران
26 lug 2020 ·
9 min. 56 sec.
Scarica e ascolta ovunque
Scarica i tuoi episodi preferiti e goditi l'ascolto, ovunque tu sia! Iscriviti o accedi ora per ascoltare offline.
Descrizione
۴دهه از روزی میگذرد که این رژیم با گسیل کردن چماقداران و آدمکشانش به خیابانهای ایران، درصدد برآمد تا نیروهای سیاسی و مترقی جامعه را سرکوب نماید و مانع از گسترش پیام آنها در جامعهٔ آزاد شدهٔ ایران از جور نظام سلطنتی شود. از روز نخست، با خشونت، شلاق زدن، حلقآویز در انظار عموم و اعدام خواست مردم را از مخالفت با خودش بازدارد. اما آنچه امروز شاهد آن هستیم گسترش روزافزون نفرت اجتماعی از پدیدهٔ سرکوب و خشونت آخوندی است. پدیدهیی که خود را در واژهٔ منحوس اعدام نشان میدهد. این پدیده اکنون از سوی تودههای میلیونی به چالش کشیده شده است. یک رسانهٔ حکومتی آشکارا به این نفرت فزاینده جامعه اشاره میکند:
«اوایل انقلاب البته بخشی از جامعه باور داشت که «خشونت را باید با خشونت پاسخ داد» اما این سالها، در پی طرح گفتمانهایی نو، شاهد مشی و منشی خشونت پرهیز در گفتمان عمومی حاکم بر جامعه ایران هستیم و شهروندان دیگر اعتقادی به مجازات شدید به این نحو ندارند» (اعتماد. مصاحبه با رحیم ابوالحسنی. ۴تیر۹۹).
واکنش جامعه از «بیزاری» تا انفجار «خشم فرو خورده»
بنابراین تا اینجا «اعدام» بهعنوان جوهر و اس و اساس سرکوب دیکتاتوری آخوندی در قضاوت عمومی مورد نفرت قرار گرفته است. به این معنی که این رژیم مانند گذشته با دست باز و بیدر و پیکر نمیتواند اعدام کند. نمیتواند بساط نفرتانگیز اعدام را در چهارراهها به نمایش بگذارد. نمیتواند از این ابزار سرکوب آنگونه که میخواهد در مقابله با تظاهر کنندگان و دستگیر شدگان قیامها و خیزشهای مردمی استفاده کند. معنای «نمیتواند» این نیست که «نمیکند» اما باید در صورت اقدام بهای این کار را به جان بخرد. شاه بعد از کشتار ۱۷شهریور باز هم با نیروهای گارد سلطنتی به سمت مردم بیدفاع شلیک کرد اما تاوان آن را با سقوط سلطنتش پرداخت.
پیام اجتماعی این نفرت فراگستر از اعدام این است که تیغ سرکوب این نظام دیگر مانند سابق نمیتواند ببرد و قلع و قمع کند. به عبارت دیگر «توپ، تانک، بسیجی / دیگر اثر ندارد». نه تنها اثر ندارد، بلکه تأثیر معکوس دارد. یعنی اقدام به آن میتواند لایههای بیشتری از جامعه را به میدان بیاورد و در برابر حاکمیت قرار دهد.
شکست حاکمیت در تبدیل کرونا به عاملی برای مهار قیام
رحیم ابوالحسنی، از باند اعتماد ملی در صحبت با اعتماد اشاره میکند که کرونا به جای آن که جامعه را به محاق ببرد، دست و بال نیروهای سرکوبگر رژیم را برچیده است.
«بحث دیگری که شاید کمتر به آن اشاره شده اما در این اوضاع مؤثر بود، تعطیلی پایگاه طبقه و گروههای نزدیک به حاکمیت بهدلیل شیوع کرونا بود. بههرحال پایگاه آنها مساجد، تکایا و حسینیهها بود که به دلیل تعطیلی این اماکن، عملاً امکان گردهمایی این طیف و در نتیجه امکان ایجاد انسجام و بسیج نیروهای این جریان کاهش پیدا کرد و از دیگر سو همین مسائل، تا حدودی نیز باعث شد که از انگیزههای این گروه از جامعه برای حضور در عرصه و دفاع از ارزشهایی که به آن باور دارند، کاسته شد. به نظر م اینها همزمان باعث شد که طیفی خاص از شهروندان جامعه با رویکردی بعضاً خشن، رادیکال و مخالف علیه ساختار قدرت شکل گرفته و فعالتر شود. البته نباید فراموش کنیم که نیروهای اپوزیسیون خارج کشور و همچنین جریان رسانهیی خارج کشور هم بیتاثیر نبود» (همان منبع).
این به نوعی اذعان به شکست حاکمیت برای مهار قیام و مشغول کردن جامعه با کرونا و مرگ است. بنا به این اعتراف، آثار قیام آبان و خشم و خروش ناشی از آن با کرونا از بین نرفته است. بر این خشم و خروش، باید خشم فرو خوردهٔ ناشی از نارضایتیهای دیگر را افزود و این همه باعث تولید نگرانیهای جدیدی برای استبداد دینی است.
نگرانی از فعالیت قیامآفرینان در فضای مجازی
واکنش اجتماعی به خبر اعدام ۳جوان دستگیر شده از قیام آبان۹۸ حاکمیت را در برابر وضعیت جدیدی قرار داد. دریافت که با نوع جدیدی از تظاهر «خشم فرو خوردهٔ جامعه» مواجه است. در همین رسانهٔ حکومتی ابراز نگرانی شده است که ممکن است اطلاعرسانی شبکههای اجتماعی باعث شکلگیری قیام و انفجار اجتماعی شود.
«امروز با توسعه و گسترش شبکههای اجتماعی، عملاً شاهد شکلگیری بیشازپیش نافرمانی مدنی در جامعه هستیم. حال آن که بهنظر من، نافرمانی مدنی عملاً مترادف است با کاهش نفوذ و اقتدار سیاسی. یکی از بحرانهایی که اگر در جامعه بروز کند، بسیار خطرناک خواهد بود».
این مهرهٔ وابسته به حاکمیت اعتراف میکند که چندان به آینده نظام امیدوار نیست.
«... چندان احساس خوبی نسبت به آینده ندارم. بههرحال به نظرم، شاهد شکلگیری جامعهیی در کشور هستیم که سوای ساختار سیاسی و ساختار سیاسی چندان توانایی ورود به مناسبات جامعه را دارا نیست، چرا که هماکنون شاهد نوعی طرد قدرت و حاکمیت از جانب جامعه هستیم» (همان).
سلسله «خشمهای فرو خورده»
یکی دیگر از اعترافهای این رسانهٔ حکومتی، اعتراف به خشم فرو خفتهٔ جامعه یا به عبارت بهتر همان وضعیت انفجاری جامعهٔ ایران است:
«پیش از کارزار «اعدام نکنید» چند رویداد از جمله ردصلاحیت گسترده در انتخابات مجلس، شیوع کرونا و نحوه مدیریت دولت، انهدام هواپیمای اوکراینی، اعتراضات سراسری به گرانی بنزین در آبان۹۸، منجر به بروز خشمهای فرو خفته در جامعه شد.
زخم ناشی از ماجرای گرانی بنزین و اعتراضات آبان ۹۸، پیرو این تصمیم، سراسر کشور را درگیر کرد، هنوز ترمیم نشده است» (همان).
بدیهی است که رسیدن جامعهٔ ایران به این نقطه یک امر خودبهخودی نیست. با عبور از فراز و فرودهای فراوان امکانپذیر شده است. شکستن هیمنهٔ دیکتاتوری با فعالیتهایی که کانونهای شورشی در داخل ایران انجام دادهاند، باعث زنده نگهداشتن شعلههای قیام و به هم پیوستن آنها شده است. این خشم اکنون آنچنان عیان است که هر آن بروز آن میتواند به چالش جدیدی برای دیکتاتوری دینی تبدیل شود. مهرههای حکومتی و تحلیلگران آن حق دارند نسبت به آینده نظام نگران باشند.
«اوایل انقلاب البته بخشی از جامعه باور داشت که «خشونت را باید با خشونت پاسخ داد» اما این سالها، در پی طرح گفتمانهایی نو، شاهد مشی و منشی خشونت پرهیز در گفتمان عمومی حاکم بر جامعه ایران هستیم و شهروندان دیگر اعتقادی به مجازات شدید به این نحو ندارند» (اعتماد. مصاحبه با رحیم ابوالحسنی. ۴تیر۹۹).
واکنش جامعه از «بیزاری» تا انفجار «خشم فرو خورده»
بنابراین تا اینجا «اعدام» بهعنوان جوهر و اس و اساس سرکوب دیکتاتوری آخوندی در قضاوت عمومی مورد نفرت قرار گرفته است. به این معنی که این رژیم مانند گذشته با دست باز و بیدر و پیکر نمیتواند اعدام کند. نمیتواند بساط نفرتانگیز اعدام را در چهارراهها به نمایش بگذارد. نمیتواند از این ابزار سرکوب آنگونه که میخواهد در مقابله با تظاهر کنندگان و دستگیر شدگان قیامها و خیزشهای مردمی استفاده کند. معنای «نمیتواند» این نیست که «نمیکند» اما باید در صورت اقدام بهای این کار را به جان بخرد. شاه بعد از کشتار ۱۷شهریور باز هم با نیروهای گارد سلطنتی به سمت مردم بیدفاع شلیک کرد اما تاوان آن را با سقوط سلطنتش پرداخت.
پیام اجتماعی این نفرت فراگستر از اعدام این است که تیغ سرکوب این نظام دیگر مانند سابق نمیتواند ببرد و قلع و قمع کند. به عبارت دیگر «توپ، تانک، بسیجی / دیگر اثر ندارد». نه تنها اثر ندارد، بلکه تأثیر معکوس دارد. یعنی اقدام به آن میتواند لایههای بیشتری از جامعه را به میدان بیاورد و در برابر حاکمیت قرار دهد.
شکست حاکمیت در تبدیل کرونا به عاملی برای مهار قیام
رحیم ابوالحسنی، از باند اعتماد ملی در صحبت با اعتماد اشاره میکند که کرونا به جای آن که جامعه را به محاق ببرد، دست و بال نیروهای سرکوبگر رژیم را برچیده است.
«بحث دیگری که شاید کمتر به آن اشاره شده اما در این اوضاع مؤثر بود، تعطیلی پایگاه طبقه و گروههای نزدیک به حاکمیت بهدلیل شیوع کرونا بود. بههرحال پایگاه آنها مساجد، تکایا و حسینیهها بود که به دلیل تعطیلی این اماکن، عملاً امکان گردهمایی این طیف و در نتیجه امکان ایجاد انسجام و بسیج نیروهای این جریان کاهش پیدا کرد و از دیگر سو همین مسائل، تا حدودی نیز باعث شد که از انگیزههای این گروه از جامعه برای حضور در عرصه و دفاع از ارزشهایی که به آن باور دارند، کاسته شد. به نظر م اینها همزمان باعث شد که طیفی خاص از شهروندان جامعه با رویکردی بعضاً خشن، رادیکال و مخالف علیه ساختار قدرت شکل گرفته و فعالتر شود. البته نباید فراموش کنیم که نیروهای اپوزیسیون خارج کشور و همچنین جریان رسانهیی خارج کشور هم بیتاثیر نبود» (همان منبع).
این به نوعی اذعان به شکست حاکمیت برای مهار قیام و مشغول کردن جامعه با کرونا و مرگ است. بنا به این اعتراف، آثار قیام آبان و خشم و خروش ناشی از آن با کرونا از بین نرفته است. بر این خشم و خروش، باید خشم فرو خوردهٔ ناشی از نارضایتیهای دیگر را افزود و این همه باعث تولید نگرانیهای جدیدی برای استبداد دینی است.
نگرانی از فعالیت قیامآفرینان در فضای مجازی
واکنش اجتماعی به خبر اعدام ۳جوان دستگیر شده از قیام آبان۹۸ حاکمیت را در برابر وضعیت جدیدی قرار داد. دریافت که با نوع جدیدی از تظاهر «خشم فرو خوردهٔ جامعه» مواجه است. در همین رسانهٔ حکومتی ابراز نگرانی شده است که ممکن است اطلاعرسانی شبکههای اجتماعی باعث شکلگیری قیام و انفجار اجتماعی شود.
«امروز با توسعه و گسترش شبکههای اجتماعی، عملاً شاهد شکلگیری بیشازپیش نافرمانی مدنی در جامعه هستیم. حال آن که بهنظر من، نافرمانی مدنی عملاً مترادف است با کاهش نفوذ و اقتدار سیاسی. یکی از بحرانهایی که اگر در جامعه بروز کند، بسیار خطرناک خواهد بود».
این مهرهٔ وابسته به حاکمیت اعتراف میکند که چندان به آینده نظام امیدوار نیست.
«... چندان احساس خوبی نسبت به آینده ندارم. بههرحال به نظرم، شاهد شکلگیری جامعهیی در کشور هستیم که سوای ساختار سیاسی و ساختار سیاسی چندان توانایی ورود به مناسبات جامعه را دارا نیست، چرا که هماکنون شاهد نوعی طرد قدرت و حاکمیت از جانب جامعه هستیم» (همان).
سلسله «خشمهای فرو خورده»
یکی دیگر از اعترافهای این رسانهٔ حکومتی، اعتراف به خشم فرو خفتهٔ جامعه یا به عبارت بهتر همان وضعیت انفجاری جامعهٔ ایران است:
«پیش از کارزار «اعدام نکنید» چند رویداد از جمله ردصلاحیت گسترده در انتخابات مجلس، شیوع کرونا و نحوه مدیریت دولت، انهدام هواپیمای اوکراینی، اعتراضات سراسری به گرانی بنزین در آبان۹۸، منجر به بروز خشمهای فرو خفته در جامعه شد.
زخم ناشی از ماجرای گرانی بنزین و اعتراضات آبان ۹۸، پیرو این تصمیم، سراسر کشور را درگیر کرد، هنوز ترمیم نشده است» (همان).
بدیهی است که رسیدن جامعهٔ ایران به این نقطه یک امر خودبهخودی نیست. با عبور از فراز و فرودهای فراوان امکانپذیر شده است. شکستن هیمنهٔ دیکتاتوری با فعالیتهایی که کانونهای شورشی در داخل ایران انجام دادهاند، باعث زنده نگهداشتن شعلههای قیام و به هم پیوستن آنها شده است. این خشم اکنون آنچنان عیان است که هر آن بروز آن میتواند به چالش جدیدی برای دیکتاتوری دینی تبدیل شود. مهرههای حکومتی و تحلیلگران آن حق دارند نسبت به آینده نظام نگران باشند.
Informazioni
Autore | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organizzazione | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Sito | - |
Tag |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Commenti