حاکمیت ولایت فقیه سامانهٔ فسادهای اپیدمیک
1 mag 2020 ·
12 min. 21 sec.
Scarica e ascolta ovunque
Scarica i tuoi episodi preferiti e goditi l'ascolto, ovunque tu sia! Iscriviti o accedi ora per ascoltare offline.
Descrizione
معرفی
«سامانه» برگردان همان «سیستم» است. همان ساختار نظم داده شده در یک ارگان که اجزای آن در هماهنگی با هم، در گردشاند. سامانهها نظاممند، قواره یافته و هدفمند هستند. ارتباط ارگانیک در سامانهها تضمین کار کرد آنها برای هدفی معین است. سامانهها در علوم، سیاست، اقتصاد، تکنولوژی و انواع موضوعات شکل میگیرند و ساخت و بافت مییابند. سامانهها بنا بر هدف و مأموریتی که برایشان تعریف میشود، میتوانند نقش پیشبرنده یا بازدارنده در زندگی اجتماعی و مناسبات انسانی داشته باشند.
صورت مسألهٔ اپیدمی
یکی از سامانههای بازدارنده در زندگی و مناسبات اجتماعی ما ایرانیان طی چهار دهه سلطهٔ ولایت فقیه، سامانهٔ هدفمند کلانفساد و ساختار نظم داده شدهٔ آن برای خدمتگزاری به تحکیم قدرت و سرکوب سیاسی بوده است. کالبدشکافی سامانهٔ فساد سیاسی ـ مذهبی حاکمیت و دولت آخوندی اکنون بسیار شدنی و در دسترس است؛ اما آیا به همین سادگی هم میسر شده است؟ آیا چنین چشماندازی را مثلاً در دهه ۶۰ هم میشد مثل الآن بهراحتی کالبدشکافی کرد؟ این را داشته باشید تا با یک خاطرهٔ سیاسی، باز به آن برگردیم و نمونههای در دسترس را از قلم و زبان معترفان این فساد اپیدمیک بخوانیم.
سفری کوتاه «در کوی دوست»
در یک خاطرهٔ سیاسی از اوایل دهه ۶۰ آمده که: «عصر یک روز آفتابیِ زمستان سال ۶۳ داشتم با دوستم از میدان آزادی تهران میگذشتم تا به خانهاش در آریاشهر برویم. در فاصلهٔ رسیدن به سه راه شمال میدان، حدود سه چهار ماشین گشت کمیته و سپاه میدان را دور زدند. بهقول شاملو «هیچ کس با هیچ سخن نمیگفت/ که خاموشی به هزار زبان در سخن بود». سایهٔ سنگین تبلیغات جنگ و اعدامهای مداوم در اوین و بقیهٔ زندانها، در و دیوار شهرها و حتی درون خانهها را پر کرده بود. ولیفقیه تنوره میکشید و هزار هزار را به تنور مرگ میفرستاد. نه خبری از قیامهایی که الآن سالی چندتایش را میبینیم بود، نه رژیم از سر تا پا تکه و پاره بود، نه ولیفقیه حتی در درون نظام هم سکهٔ یک پول شده بود و نه اینترنتی بود که صدا به صدا برسد.
سر سه راه ایستادیم که تاکسی بگیریم. دوستم با اشاره به گشتهای سپاه پرسید: به نظر ت روزی میرسد که بساط اینها از ایران جمع شود؟ من هم که هیچ تصویر روشنی جز آنچه از داستان انقلابها در کتابها خوانده بودم نداشتم، فقط با یقین به ریشهٔ فساد و نفرتی که در سرکوب آزادی رشد میکند گفتم: همین گشتها و اعدامها، ترویج تخم نفرت در ایران است. در آن سالهای سیاه فقط میدانستیم و یقین داشتیم که باید پایداری و مبارزه کرد تا روزی که حتی نمیدانستیم کی خواهد بود، مردم ایران و نسلهای جدید به عمق تباهی و کلانفساد نهفته در اندیشه و سیاست جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه پی ببرند.
حالا پس از چهار دهه که خورشید پایداری و مقاومت و مبارزه چند نسل و اقشار مردم بر مرداب جمهوری اسلامی تابیده و درونمایهٔ فساد سیاسی ـ مذهبی آن را عیان کرده، افتخار از آن پایداران و مبارزان، قتلعام شدگان و زندانیان سیاسی با سفری «در کوی دوست» از پایداری شقایقهای خونین دهه ۶۰ تا قیامهای بزرگ دهه ۹۰.
درایتی روشنگر و مجازاتی اتودینامیک
سامانهٔ کلانفساد جمهوری اسلامی از همان آغاز با نشاندن اصل ولایت فقیه در بطن قانون اساسی نطفه بست. اما درایتی روشنگر در هیأت مقاومت پیشتازان و پایداری نسلها و اقشار اجتماعی را میطلبید تا سر اپیدمی موریانهٔ فساد جمهوری آخوندی را به سنگ مقاومت و پایداری بکوبند که مجازات اتودینامیک آن به درون نظام بریزد. اکنون این مجازات تحقق یافته و بدل بهصورت مسألهٔ اصلی بین مردم ایران با حاکمیت و دولت جمهوری اسلامی شده است.
ولایت فقیه انگشتنمای حکومتیان در کانون اپیدمی فساد
اکنون اصل ولایت فقیه که کپی مسمایش را در ماه میچسباندند، در درون حکومیتان هم کانون اپیدمیِ فساد معرفی میشود تا مصطفی تاجزاده ــ که خودش از عناصر سامانههای فساد سیاسی در دهه ۶۰ بود و هفتتیر کشیهایش علیه آزادی به صخرهٔ مقاومت خورد ــ در عنوان یادداشت کوتاه ۸اردیبهشت ۹۹ بنویسد:
«چگونه فساد در کشور ما سیستماتیک شد؟».
و برای پاسخ، آنقدر نشانههای ارتباط «فساد سیستماتیک» با ولیفقیه را در ساختار و بافت نظام آخوندی میبیند که آدرس آن را در قانون اساسی و سامانههای وابسته به ولیفقیه میدهد:
«ریشه فساد به انسداد سیاسی و نظارت استصوابی برمیگردد...آقایان شماره اعلام کردهاند که مردم علیه هم جاسوسی کنند...قوه قضاییه ۳۰سال در اختیار رهبری بوده؛ چرا با فساد مقابله نکرده است؟چه کسی مانع بوده است؟...گسترش فساد به روش آقای جنتی برمیگردد».
پهنهای دیگر از سامانهٔ اپیدمیک فساد در جمهوری اسلامی، حکایت نمایش و بازاری تحت عنوان سرقت شدهٔ «انتخابات» است. نمایشی که در عمر نظام آخوندی از اصلیترین سامانههای فساد بوده و هست. منتها این یکی هم که ساماندهیاش دست ولیفقیه است، تا سر راه باند مغلوب حکومت سبز نشده بود، سامانهٔ تقسیم فساد بینالجناحین بود و حالا بوی تعفن اپیدمیاش اینطوری به مشام رقیب خورده است:
«ریشه فساد به ستاد مهندسی انتخابات و سردار مشفقی برمیگردد که تکلیف ۱۱۰کرسی را از قبل مشخص میکند. علت نیز انتصاب سیاسی منصوبین این قوه است». (از همان یادداشت تاجزاده)
از ردای تقدس تا «هرزگی سیاسی»
اکنون فساد اپیدمیک در نظام مقدس جمهوری اسلامی به مدارج فوق متناقض رسیده و به «هرزگی سیاسی» بالغ شده است. «هرزگی سیاسی» عنوان یادداشتی از عباس عبدی به تاریخ ۱۰اردیبهشت ۹۹ است. جنابش نیز بر اثر خوردن تیر جنایات آخوندها به صخرهٔ مقاومت طی چهار دهه، اکنون نگاه خود را به ریشه دواندن فساد از دهههای دورتر برده است تا دریابد که علت «مهمترین مشکل سیاسی کشور چیست؟». برای پاسخ به «جهش ژنتیکیِ نامردی و هرزگی سیاسی» در سامانهٔ نظام میرسد. وی تلاش میکند رقبای باندی را به «مرد و نامرد» تعبیر کند؛ اما این قیاس را هم زیر چتر و سایهٔ «هرزگی سیاسی» صورت میدهد که «مثل خوره از درون پوک کرده است»:
«همیشه این پرسش مطرح میشود که مهمترین مشکل سیاسی در کشور چیست؟ مسألهٔ فوری سیاست در ایران این نیست که یکی اصلاحطلب است و یکی دیگر اصولگرا. یکی در داخل ساختار است و دیگری بیرون آن. یا یکی مذهبی است و آن دیگر لاییک؛ مسأله اصلی مرد و نامرد است. البته این مسأله قبلاً هم بود، الآن جهش ژنتیکی پیدا کرده است...مسألهٔ اصلی مطلوبیت پست و مقام است و حقیقت و ارزش و منطق فقط بازیچه این مطلوبیت است. این همان هرزگی سیاسی است که مثل خوره از درون پوک کرده است».
قدرت زمان
باقی سخن را مرگ اعتماد عمومی نسبت به سامانهٔ کلانفساد جمهوری اسلامی تفسیر و معنا میکند. زوالی که از همان دهه ۶۰ و در همان میدان آزادی بهدست نیرومند «زمان»، پایداری پیشتازان و خاطرات بیمرگ مردم ایران رقم خورده بود. «قدرت زمان» و شکیبایی و شعور تاریخی خلقها را سامانههای هیچ دیکتاتوری تا بهحال هماوردی نکرده است: «هیچچیز پر زورتر از این دو سرباز نیست: صبر و گذشت زمان! این دوتا از عهدهٔ هر دشمنی برمیآیند». (لئون تولستوی، جنگ و صلح، ص ۹۱۶)
«سامانه» برگردان همان «سیستم» است. همان ساختار نظم داده شده در یک ارگان که اجزای آن در هماهنگی با هم، در گردشاند. سامانهها نظاممند، قواره یافته و هدفمند هستند. ارتباط ارگانیک در سامانهها تضمین کار کرد آنها برای هدفی معین است. سامانهها در علوم، سیاست، اقتصاد، تکنولوژی و انواع موضوعات شکل میگیرند و ساخت و بافت مییابند. سامانهها بنا بر هدف و مأموریتی که برایشان تعریف میشود، میتوانند نقش پیشبرنده یا بازدارنده در زندگی اجتماعی و مناسبات انسانی داشته باشند.
صورت مسألهٔ اپیدمی
یکی از سامانههای بازدارنده در زندگی و مناسبات اجتماعی ما ایرانیان طی چهار دهه سلطهٔ ولایت فقیه، سامانهٔ هدفمند کلانفساد و ساختار نظم داده شدهٔ آن برای خدمتگزاری به تحکیم قدرت و سرکوب سیاسی بوده است. کالبدشکافی سامانهٔ فساد سیاسی ـ مذهبی حاکمیت و دولت آخوندی اکنون بسیار شدنی و در دسترس است؛ اما آیا به همین سادگی هم میسر شده است؟ آیا چنین چشماندازی را مثلاً در دهه ۶۰ هم میشد مثل الآن بهراحتی کالبدشکافی کرد؟ این را داشته باشید تا با یک خاطرهٔ سیاسی، باز به آن برگردیم و نمونههای در دسترس را از قلم و زبان معترفان این فساد اپیدمیک بخوانیم.
سفری کوتاه «در کوی دوست»
در یک خاطرهٔ سیاسی از اوایل دهه ۶۰ آمده که: «عصر یک روز آفتابیِ زمستان سال ۶۳ داشتم با دوستم از میدان آزادی تهران میگذشتم تا به خانهاش در آریاشهر برویم. در فاصلهٔ رسیدن به سه راه شمال میدان، حدود سه چهار ماشین گشت کمیته و سپاه میدان را دور زدند. بهقول شاملو «هیچ کس با هیچ سخن نمیگفت/ که خاموشی به هزار زبان در سخن بود». سایهٔ سنگین تبلیغات جنگ و اعدامهای مداوم در اوین و بقیهٔ زندانها، در و دیوار شهرها و حتی درون خانهها را پر کرده بود. ولیفقیه تنوره میکشید و هزار هزار را به تنور مرگ میفرستاد. نه خبری از قیامهایی که الآن سالی چندتایش را میبینیم بود، نه رژیم از سر تا پا تکه و پاره بود، نه ولیفقیه حتی در درون نظام هم سکهٔ یک پول شده بود و نه اینترنتی بود که صدا به صدا برسد.
سر سه راه ایستادیم که تاکسی بگیریم. دوستم با اشاره به گشتهای سپاه پرسید: به نظر ت روزی میرسد که بساط اینها از ایران جمع شود؟ من هم که هیچ تصویر روشنی جز آنچه از داستان انقلابها در کتابها خوانده بودم نداشتم، فقط با یقین به ریشهٔ فساد و نفرتی که در سرکوب آزادی رشد میکند گفتم: همین گشتها و اعدامها، ترویج تخم نفرت در ایران است. در آن سالهای سیاه فقط میدانستیم و یقین داشتیم که باید پایداری و مبارزه کرد تا روزی که حتی نمیدانستیم کی خواهد بود، مردم ایران و نسلهای جدید به عمق تباهی و کلانفساد نهفته در اندیشه و سیاست جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه پی ببرند.
حالا پس از چهار دهه که خورشید پایداری و مقاومت و مبارزه چند نسل و اقشار مردم بر مرداب جمهوری اسلامی تابیده و درونمایهٔ فساد سیاسی ـ مذهبی آن را عیان کرده، افتخار از آن پایداران و مبارزان، قتلعام شدگان و زندانیان سیاسی با سفری «در کوی دوست» از پایداری شقایقهای خونین دهه ۶۰ تا قیامهای بزرگ دهه ۹۰.
درایتی روشنگر و مجازاتی اتودینامیک
سامانهٔ کلانفساد جمهوری اسلامی از همان آغاز با نشاندن اصل ولایت فقیه در بطن قانون اساسی نطفه بست. اما درایتی روشنگر در هیأت مقاومت پیشتازان و پایداری نسلها و اقشار اجتماعی را میطلبید تا سر اپیدمی موریانهٔ فساد جمهوری آخوندی را به سنگ مقاومت و پایداری بکوبند که مجازات اتودینامیک آن به درون نظام بریزد. اکنون این مجازات تحقق یافته و بدل بهصورت مسألهٔ اصلی بین مردم ایران با حاکمیت و دولت جمهوری اسلامی شده است.
ولایت فقیه انگشتنمای حکومتیان در کانون اپیدمی فساد
اکنون اصل ولایت فقیه که کپی مسمایش را در ماه میچسباندند، در درون حکومیتان هم کانون اپیدمیِ فساد معرفی میشود تا مصطفی تاجزاده ــ که خودش از عناصر سامانههای فساد سیاسی در دهه ۶۰ بود و هفتتیر کشیهایش علیه آزادی به صخرهٔ مقاومت خورد ــ در عنوان یادداشت کوتاه ۸اردیبهشت ۹۹ بنویسد:
«چگونه فساد در کشور ما سیستماتیک شد؟».
و برای پاسخ، آنقدر نشانههای ارتباط «فساد سیستماتیک» با ولیفقیه را در ساختار و بافت نظام آخوندی میبیند که آدرس آن را در قانون اساسی و سامانههای وابسته به ولیفقیه میدهد:
«ریشه فساد به انسداد سیاسی و نظارت استصوابی برمیگردد...آقایان شماره اعلام کردهاند که مردم علیه هم جاسوسی کنند...قوه قضاییه ۳۰سال در اختیار رهبری بوده؛ چرا با فساد مقابله نکرده است؟چه کسی مانع بوده است؟...گسترش فساد به روش آقای جنتی برمیگردد».
پهنهای دیگر از سامانهٔ اپیدمیک فساد در جمهوری اسلامی، حکایت نمایش و بازاری تحت عنوان سرقت شدهٔ «انتخابات» است. نمایشی که در عمر نظام آخوندی از اصلیترین سامانههای فساد بوده و هست. منتها این یکی هم که ساماندهیاش دست ولیفقیه است، تا سر راه باند مغلوب حکومت سبز نشده بود، سامانهٔ تقسیم فساد بینالجناحین بود و حالا بوی تعفن اپیدمیاش اینطوری به مشام رقیب خورده است:
«ریشه فساد به ستاد مهندسی انتخابات و سردار مشفقی برمیگردد که تکلیف ۱۱۰کرسی را از قبل مشخص میکند. علت نیز انتصاب سیاسی منصوبین این قوه است». (از همان یادداشت تاجزاده)
از ردای تقدس تا «هرزگی سیاسی»
اکنون فساد اپیدمیک در نظام مقدس جمهوری اسلامی به مدارج فوق متناقض رسیده و به «هرزگی سیاسی» بالغ شده است. «هرزگی سیاسی» عنوان یادداشتی از عباس عبدی به تاریخ ۱۰اردیبهشت ۹۹ است. جنابش نیز بر اثر خوردن تیر جنایات آخوندها به صخرهٔ مقاومت طی چهار دهه، اکنون نگاه خود را به ریشه دواندن فساد از دهههای دورتر برده است تا دریابد که علت «مهمترین مشکل سیاسی کشور چیست؟». برای پاسخ به «جهش ژنتیکیِ نامردی و هرزگی سیاسی» در سامانهٔ نظام میرسد. وی تلاش میکند رقبای باندی را به «مرد و نامرد» تعبیر کند؛ اما این قیاس را هم زیر چتر و سایهٔ «هرزگی سیاسی» صورت میدهد که «مثل خوره از درون پوک کرده است»:
«همیشه این پرسش مطرح میشود که مهمترین مشکل سیاسی در کشور چیست؟ مسألهٔ فوری سیاست در ایران این نیست که یکی اصلاحطلب است و یکی دیگر اصولگرا. یکی در داخل ساختار است و دیگری بیرون آن. یا یکی مذهبی است و آن دیگر لاییک؛ مسأله اصلی مرد و نامرد است. البته این مسأله قبلاً هم بود، الآن جهش ژنتیکی پیدا کرده است...مسألهٔ اصلی مطلوبیت پست و مقام است و حقیقت و ارزش و منطق فقط بازیچه این مطلوبیت است. این همان هرزگی سیاسی است که مثل خوره از درون پوک کرده است».
قدرت زمان
باقی سخن را مرگ اعتماد عمومی نسبت به سامانهٔ کلانفساد جمهوری اسلامی تفسیر و معنا میکند. زوالی که از همان دهه ۶۰ و در همان میدان آزادی بهدست نیرومند «زمان»، پایداری پیشتازان و خاطرات بیمرگ مردم ایران رقم خورده بود. «قدرت زمان» و شکیبایی و شعور تاریخی خلقها را سامانههای هیچ دیکتاتوری تا بهحال هماوردی نکرده است: «هیچچیز پر زورتر از این دو سرباز نیست: صبر و گذشت زمان! این دوتا از عهدهٔ هر دشمنی برمیآیند». (لئون تولستوی، جنگ و صلح، ص ۹۱۶)
Informazioni
Autore | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organizzazione | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Sito | - |
Tag |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Commenti