گزارش ویژه هفته- تغییر ساختار اقتصادی یا خلع ید از مردم ایران- قسمت چهارم
31 dic 2020 ·
13 min. 11 sec.
Iscriviti gratuitamente
Ascolta questo episodio e molti altri. Goditi i migliori podcast su Spreaker!
Scarica e ascolta ovunque
Scarica i tuoi episodi preferiti e goditi l'ascolto, ovunque tu sia! Iscriviti o accedi ora per ascoltare offline.
Descrizione
تغییر ساختار اقتصادی یا خلع ید از مردم ایران
آویزان شدن خامنهای به ریسمان لغزنده نهادهای مالی جهان!
در شروع این برنامه خوبه برگردیم به مسأله اساسی که در ابتدای این سلسله برنامه ها مطرح کردیم: یعنی اینکه با توجه به تغییرات ساختاری که خامنهای در بودجه بندی واقتصاد کشور در پیش گرفته
و با توجه به احتمال تغییر سیاست آمریکا نسبت به رژیم و احیای دوباره سیاست مماشات،چشمانداز پیش رو برای مردم ایران و وضعیت معیشتی و سیاسی آنها چیست؟
در قسمت قبلی گفتیم:
«اصلاح ساختار بودجه» خامنهای دقیقا ادامه همان خط کاری ست که از ابتدای دهه ۷۰، یعنی کمی بعد از شکست سیاست جنگی رژیم در سال ۶۷ آغاز شد، و بعد هم در تمامی دورههای بعدی ریاست جمهوری از رفسنجانی گرفته تا خاتمی و احمدینژاد و تا دوره روحانی ادامه پیدا کرد.
بعد هم نتیجه گرفتیم که: این اصلاح ساختاری نه جدید و نه کارآمد است، و آخوندها دو هدف را با هم دنبال میکنن.
-یعنی از یک طرف تمامی سرمایههای ملی مردم ایران را به نفع پاسداران و بنیادهای خامنهای (تحت عنوان خصوصی سازی) مصادره میکنند
-و از طرف دیگر امکان انحصاری سرمایهگذاری مشترک مماشاتگران با پاسدارها را به شکلی «قانونی» فراهم میکنند! جالبه مگه نه؟!
این در شرایطی ست که مردم ایران روز به روز فقیرتر شده و پاسداران و آخوندها روز به روز فربهتر!
خب البته این داستانی ست که ممکن است با زد و بندهای سیاسی رژیم با مماشاتگران، اندکی مهیجتر! بشه،
اما دست برقضا همین تغییرات ساختاری در اقتصاد کشور، انگیزه مردم برای انقلاب را تشدید میکند و امکان بقای این دیکتاتوری قرون وسطایی را کمتر!
اگر به این استدلال شک دارید یک نگاهی بکنید به روند رو به رشد و کوبنده قیامهای مردم ایران که هر سال قیامها شدیدتر از سال قبل و گستردهتر از سال قبل و قهرآمیزتر از سال قبل شده!
ضمن اینکه در تمامی این سالها، پیوسته مرزبندیهای مردم با ضدمردم هم دقیقتر شده!
یعنی
-مردم از یک طرف با باندهای درونی حاکمیت، یعنی با کل نظام مرزبندی کردند (منظورم همان داستان اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجراست که میدانید)
-و از طرف دیگه با اعلام مرزبندی با شاه و شیخ، یک گام بزرگ و کیفی در تعمیق انقلاب نوین شان برداشتند.
مماشاتگران اروپایی در تمامی دوران دو ساله پس از خروج آمریکا از برجام و بویژه پس از هر قیام بزرگی در ایران تلاش کردند ارزیابی دقیقی از وضعیت رژیم بدست بیاورند،
از طرف مقابل هم رژیم تلاش کرد وانمود کند که سیاستها و توصیههای مماشاتگران را در مورد تغییر ساختار اقتصادی و بودجه بندی کشور رعایت میکند با (یک خصوصی سازی تقلبی، کوچککردن دولت و...).
مطلبی که در سایت حکومتی مشرق نیوز چند روز بعد از قیام آبان ۹۸ منتشر شده در این مورد گویاست. مشرق نیوز-۹ آذر ۹۸ نوشته بود:
« توصیه های صندوق بینالمللی پول (که مقاماتش همان موقع به تهران رفته بودن) این موارد بوده: «کاهش کسری تراز حسابهای کشور با آزادسازی تجارت+ اجرای خصوصیسازی گسترده با هدف کوچک کردن فوری دولت + کاهش کسری بودجه دولت از طریق تثبیت حقوق کارمندان یا افزایش کمتر از تورم آن+ کاهش یا حذف یارانههای پرداختی دولت + افزایش قیمت حاملهای انرژی»
با مرور سریع آنچه که دولتهای کارگزار ولی فقیه در تمامی این سالها کردهاند و یک نگاه به توصیههای صندوق جهانی پول هر ناظر سطحینگری هم متوجه میشود که خامنهای جلوتر از روسای جمهور پوشالیش، چهارنعل به سمت پذیرفته شدن در باشگاه سرمایهداری میرود. البته این مهم نیست که از مسیر پیمان شانگهای بره یا از راه فرانکفورت! اما جالبترش این است که هیچکدام از این دو نهاد هم برغم سالها پشت در نگهداشتن آخوندها، آنها را به عضویت خودشان قبول نکردند!
چرا؟ الان عرض میکنم!
آویزان شدن خامنهای به ریسمان لغزنده نهادهای مالی جهان!
در شروع این برنامه خوبه برگردیم به مسأله اساسی که در ابتدای این سلسله برنامه ها مطرح کردیم: یعنی اینکه با توجه به تغییرات ساختاری که خامنهای در بودجه بندی واقتصاد کشور در پیش گرفته
و با توجه به احتمال تغییر سیاست آمریکا نسبت به رژیم و احیای دوباره سیاست مماشات،چشمانداز پیش رو برای مردم ایران و وضعیت معیشتی و سیاسی آنها چیست؟
در قسمت قبلی گفتیم:
«اصلاح ساختار بودجه» خامنهای دقیقا ادامه همان خط کاری ست که از ابتدای دهه ۷۰، یعنی کمی بعد از شکست سیاست جنگی رژیم در سال ۶۷ آغاز شد، و بعد هم در تمامی دورههای بعدی ریاست جمهوری از رفسنجانی گرفته تا خاتمی و احمدینژاد و تا دوره روحانی ادامه پیدا کرد.
بعد هم نتیجه گرفتیم که: این اصلاح ساختاری نه جدید و نه کارآمد است، و آخوندها دو هدف را با هم دنبال میکنن.
-یعنی از یک طرف تمامی سرمایههای ملی مردم ایران را به نفع پاسداران و بنیادهای خامنهای (تحت عنوان خصوصی سازی) مصادره میکنند
-و از طرف دیگر امکان انحصاری سرمایهگذاری مشترک مماشاتگران با پاسدارها را به شکلی «قانونی» فراهم میکنند! جالبه مگه نه؟!
این در شرایطی ست که مردم ایران روز به روز فقیرتر شده و پاسداران و آخوندها روز به روز فربهتر!
خب البته این داستانی ست که ممکن است با زد و بندهای سیاسی رژیم با مماشاتگران، اندکی مهیجتر! بشه،
اما دست برقضا همین تغییرات ساختاری در اقتصاد کشور، انگیزه مردم برای انقلاب را تشدید میکند و امکان بقای این دیکتاتوری قرون وسطایی را کمتر!
اگر به این استدلال شک دارید یک نگاهی بکنید به روند رو به رشد و کوبنده قیامهای مردم ایران که هر سال قیامها شدیدتر از سال قبل و گستردهتر از سال قبل و قهرآمیزتر از سال قبل شده!
ضمن اینکه در تمامی این سالها، پیوسته مرزبندیهای مردم با ضدمردم هم دقیقتر شده!
یعنی
-مردم از یک طرف با باندهای درونی حاکمیت، یعنی با کل نظام مرزبندی کردند (منظورم همان داستان اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجراست که میدانید)
-و از طرف دیگه با اعلام مرزبندی با شاه و شیخ، یک گام بزرگ و کیفی در تعمیق انقلاب نوین شان برداشتند.
مماشاتگران اروپایی در تمامی دوران دو ساله پس از خروج آمریکا از برجام و بویژه پس از هر قیام بزرگی در ایران تلاش کردند ارزیابی دقیقی از وضعیت رژیم بدست بیاورند،
از طرف مقابل هم رژیم تلاش کرد وانمود کند که سیاستها و توصیههای مماشاتگران را در مورد تغییر ساختار اقتصادی و بودجه بندی کشور رعایت میکند با (یک خصوصی سازی تقلبی، کوچککردن دولت و...).
مطلبی که در سایت حکومتی مشرق نیوز چند روز بعد از قیام آبان ۹۸ منتشر شده در این مورد گویاست. مشرق نیوز-۹ آذر ۹۸ نوشته بود:
« توصیه های صندوق بینالمللی پول (که مقاماتش همان موقع به تهران رفته بودن) این موارد بوده: «کاهش کسری تراز حسابهای کشور با آزادسازی تجارت+ اجرای خصوصیسازی گسترده با هدف کوچک کردن فوری دولت + کاهش کسری بودجه دولت از طریق تثبیت حقوق کارمندان یا افزایش کمتر از تورم آن+ کاهش یا حذف یارانههای پرداختی دولت + افزایش قیمت حاملهای انرژی»
با مرور سریع آنچه که دولتهای کارگزار ولی فقیه در تمامی این سالها کردهاند و یک نگاه به توصیههای صندوق جهانی پول هر ناظر سطحینگری هم متوجه میشود که خامنهای جلوتر از روسای جمهور پوشالیش، چهارنعل به سمت پذیرفته شدن در باشگاه سرمایهداری میرود. البته این مهم نیست که از مسیر پیمان شانگهای بره یا از راه فرانکفورت! اما جالبترش این است که هیچکدام از این دو نهاد هم برغم سالها پشت در نگهداشتن آخوندها، آنها را به عضویت خودشان قبول نکردند!
چرا؟ الان عرض میکنم!
Informazioni
Autore | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organizzazione | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Sito | - |
Tag |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company