دو روی سکهٔ سیاست و جنایت
27 apr 2021 ·
4 min. 57 sec.
Scarica e ascolta ovunque
Scarica i tuoi episodi preferiti e goditi l'ascolto, ovunque tu sia! Iscriviti o accedi ora per ascoltare offline.
Descrizione
همزمان با اوجگیری بحران سرنگونی و در آستانهٔ نمایش انتخاباتی رژیم، بحران درونی رژیم با انتشار یک نوار ۷ساعته از جواد ظریف وزیر خارجهٔ رژیم، اوج و عمقی بیسابقه یافته است. در این نوار ظریف بسیاری از ناگفتهها و اسرار مگوی نظام پوسیدهٔ ولایت فقیه را روی دایره ریخته است. حرف و حدیثهای بسیاری در مورد اینکه ظریف و باند اصلاحطلبان حکومتی با درز دادن این نوار چه اهدافی را دنبال میکنند، در رسانهها و محافل سیاسی مطرح است. برخی آن را با قصد ظریف برای کاندیداتوری در نمایش انتخابات پیش رو مرتبط میدانند؛ اگر چه خود او اعلام کرده قصد کاندیدا شدن ندارد و طی نامهیی بهخامنهای، ضمن اعلام همین مطلب از او خواسته است جلو فشارها بر تیم مذاکره کنندهٔ هستهیی را بگیرد. برخی نیز انتشار این نوار را واکنش ظریف و باند مربوطه بهفیلمها و سریالهایی که تلویزیون تحت کنترل باند غالب علیه آنها تولید و پخش میکنند، میدانند.
اهداف باند مغلوب هر چه باشد در این حقیقت تغییری نمیدهد که انتشار چنین سند رسوا کنندهیی در بالای نظام، اولاً یکی از شاخصها و نشانههای بارز مرحله از همگسیختگی و سرنگونی رژیم است. ثانیاً ظریف بهتر از این نمیتوانست بهنقش و وظیفهٔ خود در نظام که همانا مالهکشی جنایتهای رژیم است، اذعان کند. جالب اینکه ظریف در پایان دورهٔ خود که سرنگونی را بو کشیده، در هراس از کیفر جنایتهایی که او در آن نقش داشته، بههمان شغل مالهکشی اما این بار بهنفع خود و باندش مبادرت ورزیده و کوشیده است با بندبازی و شیادی، همهٔ جنایتها را از گردن خود باز کند و بهگردن همزادش، پاسدار جنایتکار قاسم سلیمانی بیندازد.
دیپلوماسی، زائدهٔ دستگاه تروریسم رژیم
ظریف در این نوار بهروشنی بیان میکند که آنچه در رژیم بهعنوان دیپلوماسی و سیاست خارجی عنوان میشود، چیزی نیست جز زائدهٔ جنگافروزی و تروریسم رژیم؛ ظریف در بیان این واقعیت میگوید: «من دیپلوماسی را هزینه کردم برای میدان» و تصریح میکند: «ما بسیاری از هزینههای دیپلماتیک که دادیم بهخاطر این بود که برای ما میدان (نظامی) اولویت داشت».
ظریف چگونگی و مکانیسم این هزینه کردن از دیپلوماسی برای تروریسم را با نمونههای مشخص روشنتر میکند. از جمله با بیان رابطهٔ نزدیک و دوستانهٔ خود با قاسم سلیمانی دژخیم و البته با اذعان بهتفوق قاسم سلیمانی میگوید: «من هیچوقت نتوانستم بهفرمانده میدان بگویم که این کار را بکن من نیاز دارم... تقریباً هر بار که من بهمذاکره رفتهام این سلیمانی بود که میگفت تو میروی با لاوروف مذاکره میکنی، ازش یک دو سه چهار بخواه! اما اینکه مثلا من بگم بهایشون که شما از هواپیمای ایرانایر در خط تهران سوریه استفاده نکن ایشون زیر بار نمیرفت».
مجاهدین و مقاومت ایران همان زمان که قاسم سلیمانی جلاد هنوز بهکیفر جنایاتش نرسیده بود، پیوسته خاطرنشان میکردند که ظریف و سلیمانی دو روی یک سکه و همزاد یکدیگرند و ظریف صرفاً نمای بیرونی دیکتاتوری ضدبشری و تروریستی ولایت فقیه است. اکنون این خود ظریف است که بر اثر فشار بحرانها ناگزیر زبان باز کرده و بهسلطهٔ سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس و قاسم سیلمانی بر سیاست خارجی حکومت آخوندی اعتراف میکند و این خود ظریف است که میگوید که او و سلیمانی با هم هماهنگ بودند و «آقا (خامنهای) هم در واقع هماهنگکننده این هماهنگی بود».
ظریف همچنین روایت متفاوتی از ماجرای سفر قاسم سلیمانی بهروسیه: ارائه کرده و میگوید: «ما ادعا میکنیم سلیمانی آقای پوتین را راضی کرد. آقای پوتین تصمیمش را گرفته بود و وارد جنگ شد با نیروی هوایی اما نیروی زمینی ایران را هم وارد جنگ کرد». او بهاین ترتیب ضمن اعتراف بهرابطهٔ تحکمآمیز روسیه با رژیم آخوندی، این ادعای مسخره و شیادانهٔ رژیم را که گویا حضورش در سوریه صرفاً مستشاری بوده، افشا کرده است.
همچنین در همین نوار اعتراف میشود «بیشتر سفرای وزارتخارجه ما ساختار امنیتی دارند». همان واقعیتی که مقاومت ایران پیوسته بر آن پای فشرده که سفارتخانهها و مراکز نمایندگی فاشیسم مذهبی حاکم با هر پوشش و عنوان، لانههای ترور و جاسوسی هستند و بهاصطلاح دیپلماتها و کارمندان رژیم در خارجه نیز، تروریستها و آدمکشانی با عنوان و لباس مبدل هستند. در این دستگاه، افرادی مانند اسدالله اسدی که بمب را در چمدان دیپلماتیک و با هواپیمای مسافربری با خود از تهران بهاروپا حمل میکند و آن را شخصاً بهبمبگذاران تحویل میدهد، نه یک استثنا، بلکه جزیی از یک «ساختار امنیتی» ـ تروریستی است که نخستین هدف آن مقابله با مجاهدین و مقاومت ایران و توطئهگری علیه کادرها و فعالان مقاومت و بهخصوص رهبری مقاومت است.
زاییدهٔ شکاف و زایندهٔ بحران مضاعف
انتشار این نوار از یکسو حاکی از نهایت شدت و عمق شکاف در حاکمیت آخوندی و بیانگر از مهار خارج شدن بحران درونی رژیم است و از سوی دیگر و بهنوبة خود شقه و شکاف در رأس رژیم را هر چه بیشتر تشدید و تعمیق میکند. کمااینکه هنوز چند ساعت از انتشار این نوار نگذشته، توپخانهٔ باندهای متخاصم رژیم علیه یکدیگر بهکار افتاده است. در همین رابطه اظهارنظر نصیری، سردبیر پیشین کیهان خامنهای قابل تأمل است که گفت: «صوت ظریف بار دیگر از معضل حاکمیت دوگانه ناشی از نزاع بین نهادهای «انتخابی» (بخوانید خامنهای) و «انتصابی» (بخوانید روحانی و باند مغلوب) پرده برداشت که تنش و اصطکاک بین آنها، نظام را لٍه و در لبهٔ پرتگاه قرار داده است».
اهداف باند مغلوب هر چه باشد در این حقیقت تغییری نمیدهد که انتشار چنین سند رسوا کنندهیی در بالای نظام، اولاً یکی از شاخصها و نشانههای بارز مرحله از همگسیختگی و سرنگونی رژیم است. ثانیاً ظریف بهتر از این نمیتوانست بهنقش و وظیفهٔ خود در نظام که همانا مالهکشی جنایتهای رژیم است، اذعان کند. جالب اینکه ظریف در پایان دورهٔ خود که سرنگونی را بو کشیده، در هراس از کیفر جنایتهایی که او در آن نقش داشته، بههمان شغل مالهکشی اما این بار بهنفع خود و باندش مبادرت ورزیده و کوشیده است با بندبازی و شیادی، همهٔ جنایتها را از گردن خود باز کند و بهگردن همزادش، پاسدار جنایتکار قاسم سلیمانی بیندازد.
دیپلوماسی، زائدهٔ دستگاه تروریسم رژیم
ظریف در این نوار بهروشنی بیان میکند که آنچه در رژیم بهعنوان دیپلوماسی و سیاست خارجی عنوان میشود، چیزی نیست جز زائدهٔ جنگافروزی و تروریسم رژیم؛ ظریف در بیان این واقعیت میگوید: «من دیپلوماسی را هزینه کردم برای میدان» و تصریح میکند: «ما بسیاری از هزینههای دیپلماتیک که دادیم بهخاطر این بود که برای ما میدان (نظامی) اولویت داشت».
ظریف چگونگی و مکانیسم این هزینه کردن از دیپلوماسی برای تروریسم را با نمونههای مشخص روشنتر میکند. از جمله با بیان رابطهٔ نزدیک و دوستانهٔ خود با قاسم سلیمانی دژخیم و البته با اذعان بهتفوق قاسم سلیمانی میگوید: «من هیچوقت نتوانستم بهفرمانده میدان بگویم که این کار را بکن من نیاز دارم... تقریباً هر بار که من بهمذاکره رفتهام این سلیمانی بود که میگفت تو میروی با لاوروف مذاکره میکنی، ازش یک دو سه چهار بخواه! اما اینکه مثلا من بگم بهایشون که شما از هواپیمای ایرانایر در خط تهران سوریه استفاده نکن ایشون زیر بار نمیرفت».
مجاهدین و مقاومت ایران همان زمان که قاسم سلیمانی جلاد هنوز بهکیفر جنایاتش نرسیده بود، پیوسته خاطرنشان میکردند که ظریف و سلیمانی دو روی یک سکه و همزاد یکدیگرند و ظریف صرفاً نمای بیرونی دیکتاتوری ضدبشری و تروریستی ولایت فقیه است. اکنون این خود ظریف است که بر اثر فشار بحرانها ناگزیر زبان باز کرده و بهسلطهٔ سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس و قاسم سیلمانی بر سیاست خارجی حکومت آخوندی اعتراف میکند و این خود ظریف است که میگوید که او و سلیمانی با هم هماهنگ بودند و «آقا (خامنهای) هم در واقع هماهنگکننده این هماهنگی بود».
ظریف همچنین روایت متفاوتی از ماجرای سفر قاسم سلیمانی بهروسیه: ارائه کرده و میگوید: «ما ادعا میکنیم سلیمانی آقای پوتین را راضی کرد. آقای پوتین تصمیمش را گرفته بود و وارد جنگ شد با نیروی هوایی اما نیروی زمینی ایران را هم وارد جنگ کرد». او بهاین ترتیب ضمن اعتراف بهرابطهٔ تحکمآمیز روسیه با رژیم آخوندی، این ادعای مسخره و شیادانهٔ رژیم را که گویا حضورش در سوریه صرفاً مستشاری بوده، افشا کرده است.
همچنین در همین نوار اعتراف میشود «بیشتر سفرای وزارتخارجه ما ساختار امنیتی دارند». همان واقعیتی که مقاومت ایران پیوسته بر آن پای فشرده که سفارتخانهها و مراکز نمایندگی فاشیسم مذهبی حاکم با هر پوشش و عنوان، لانههای ترور و جاسوسی هستند و بهاصطلاح دیپلماتها و کارمندان رژیم در خارجه نیز، تروریستها و آدمکشانی با عنوان و لباس مبدل هستند. در این دستگاه، افرادی مانند اسدالله اسدی که بمب را در چمدان دیپلماتیک و با هواپیمای مسافربری با خود از تهران بهاروپا حمل میکند و آن را شخصاً بهبمبگذاران تحویل میدهد، نه یک استثنا، بلکه جزیی از یک «ساختار امنیتی» ـ تروریستی است که نخستین هدف آن مقابله با مجاهدین و مقاومت ایران و توطئهگری علیه کادرها و فعالان مقاومت و بهخصوص رهبری مقاومت است.
زاییدهٔ شکاف و زایندهٔ بحران مضاعف
انتشار این نوار از یکسو حاکی از نهایت شدت و عمق شکاف در حاکمیت آخوندی و بیانگر از مهار خارج شدن بحران درونی رژیم است و از سوی دیگر و بهنوبة خود شقه و شکاف در رأس رژیم را هر چه بیشتر تشدید و تعمیق میکند. کمااینکه هنوز چند ساعت از انتشار این نوار نگذشته، توپخانهٔ باندهای متخاصم رژیم علیه یکدیگر بهکار افتاده است. در همین رابطه اظهارنظر نصیری، سردبیر پیشین کیهان خامنهای قابل تأمل است که گفت: «صوت ظریف بار دیگر از معضل حاکمیت دوگانه ناشی از نزاع بین نهادهای «انتخابی» (بخوانید خامنهای) و «انتصابی» (بخوانید روحانی و باند مغلوب) پرده برداشت که تنش و اصطکاک بین آنها، نظام را لٍه و در لبهٔ پرتگاه قرار داده است».
Informazioni
Autore | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organizzazione | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Sito | - |
Tag |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Commenti