داستانهای مقاومت - کاشفان فروتن - بیاد مجاهد شهید شاهرخ نامداری

9 dic 2019 · 14 min. 8 sec.
داستانهای مقاومت - کاشفان فروتن - بیاد مجاهد شهید شاهرخ نامداری
Descrizione
تابستان داغی بود، دخترکی با یک دسته گل بابونه جلوی در زندان سپاه ایستاده بود، با چهره‌ای معصوم در انتظار دیدن پدر،...«پس بابا کی می‌آید.»
با صدای باز شدن در آهنی زندان، برق خوشحالی در چشمان دخترک درخشید.
اما...
خانواده نامداری کیه؟!
تو بچه شاهرخ نامداری هستی؟!... بیا اینها مال بابات بود، خیالت راحت دیگر پدرت را نمی‌بینی ما آن را کشتیم...
طنین کوچک در کنار مادرش همین کلمات را تکرار می‌کرد:
دیگر پدرت را نمی‌بینی...... ما آن را کشتیم.
شاهرخ در کانونهای خودجوش انتظامات، شرکت فعال داشت و به‌عنوان یکی از نمایندگان کانونی که تحت عنوان کانون دیپلمه‌های بیکار تشکیل شده بود فعالیت می‌کرد. همزمان با برگزاری نشست یا تجمعات اعتراضی، شروع به تحصن در فرمانداری شهر کردند و رژیم برای سرکوب آنها پاسدارانی از دزفول به مسجد سلیمان منتقل کرد.
راستی که چه زیبا بر عهدش پایدار ماند و تا به آخر ایستاد. ایستاد و رسم ایستادگی را ثبت کرد. شاهرخ نامداری از شهدای قتل‌عام سال ۶۷گرامی و راه سرخش پر رهرو باد.
Informazioni
Autore Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Organizzazione Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Sito -
Tag

Sembra che non tu non abbia alcun episodio attivo

Sfoglia il catalogo di Spreaker per scoprire nuovi contenuti

Corrente

Copertina del podcast

Sembra che non ci sia nessun episodio nella tua coda

Sfoglia il catalogo di Spreaker per scoprire nuovi contenuti

Successivo

Copertina dell'episodio Copertina dell'episodio

Che silenzio che c’è...

È tempo di scoprire nuovi episodi!

Scopri
La tua Libreria
Cerca