داستانهای مقاومت- داستان هفته- فندک طلایی

19 dic 2019 · 14 min. 21 sec.
داستانهای مقاومت- داستان هفته- فندک طلایی
Descrizione
سوزسردی که راه رفتن افراد را توی پیاده‌ روی برفی سخت می‌کرد...
چند بسته‌ سیگار روی جعبه چوبی سعید را به زمین انداخت. سعید سیگارها را روی جعبه کوچکش مرتب کرد. انگشتهای پایش را که حسابی یخ کرده بود، زیر جعبه چوبی به هم مالید. با خودش فکر کرد:
« پایین شهر بهتر بود. اقلا می‌شد یه تکه کارتن آتش بزنم و پاهایم را گرم کنم.
ولی اینجا هم «حاجی»، صاحب نمایشگاه ‌ماشین دعوا می‌کند....
دوباره انگشتهایش را به هم سایید. دستهایش را از لای ژاکت کهنه‌اش به زیر بغلها برد و فشرد. آنطرف خیابان دو ماشین پاترول از خیابان به ورودی ساختمان نیروی انتظامی پیچید. نگهبان جلوی در، مانع را بالا زد و ماشین‌ها با سرعت به داخل حیاط مرکز نیروی انتظامی وارد شدند....
سعید سعی کرد از پشت شیشه‌های نمایشگاه ماشین، داخل را تماشا کند. در گوشه مجلل نمایشگاه، جوانی روی مبل نشسته بود و با یک مرد ریشوی چاق که پشت میز بزرگی بود صحبت می‌کرد....
تصور گرمای مطبوع داخل نمایشگاه دوباره سعید را وسوسه کرد. بعد فندک طلایی را توی دستش مالید و گفت:
«یاد گرفتم چکار کنم....
Informazioni
Autore Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Organizzazione Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Sito -
Tag

Sembra che non tu non abbia alcun episodio attivo

Sfoglia il catalogo di Spreaker per scoprire nuovi contenuti

Corrente

Copertina del podcast

Sembra che non ci sia nessun episodio nella tua coda

Sfoglia il catalogo di Spreaker per scoprire nuovi contenuti

Successivo

Copertina dell'episodio Copertina dell'episodio

Che silenzio che c’è...

È tempo di scoprire nuovi episodi!

Scopri
La tua Libreria
Cerca