بازنشستگان؛ بلوچستان؛ دو روی سکهٔ وحشت نظام
1 mar 2021 ·
5 min.
Scarica e ascolta ovunque
Scarica i tuoi episodi preferiti e goditi l'ascolto, ovunque tu sia! Iscriviti o accedi ora per ascoltare offline.
Descrizione
از صبح دهم اسفند، ۲۶شهر میهنمان، بار دیگر شاهد اعتراض سراسری بازنشستگان و برخی دیگر از اقشار محروم بود. بازنشستگان و اقشار ستمدیدهای که از غارت و ستم دیکتاتوری حاکم بهتنگ آمدهاند، شعار میدادند: «فقط کف خیابون بهدست میاد حقمون/ زحمتکشان دیروز -معترضان امروز/ خواسته اصلی ما - حقوق طبق تورم/ حقوق ما ریالیه -هزینهها دلاریه».
بازنشستگان محروم با اشاره بهغارتگری سران و کارگزاران رژیم آخوندی فریاد میزدند: «دستان ما خالیه-وضع شما عالیه»؛ و با اشاره به۴۲سال دیکتاتوری آخوندی شعار میدادند: «این همه بیعدالتی-هرگز ندیده ملتی».
این ششمین تجمع سراسری بازنشستگان طی ۲ماه و نیم گذشته است که در حال گسترش به شهرهای سراسر میهن است.
شرایط انفجاری
بازنشستگان با جمعیت نزدیک به۱۸میلیون نفر (سرشماری اسفند۱۳۹۸) بخشی از ۹۶درصدیهای فقیر و غارت شده توسط ۴درصدیهای حاکم هستند که «تماماً زیر خط فقر زندگی میکنند» (کیانمهر-کارشناس حکومتی ۱۰اسفند). آن هم زیر حاکمیتی که در آن «فقر و بیکاری بیداد میکند (و) وجود تبعیض و فقر اقتصادی در سابقه تاریخی ایران بهاین شکل وجود نداشته است» (مدنی-جامعهشناس حکومتی ۱۰اسفند)؛ بازنشستگان با حقوق میانگین ۲ و نیم میلیون تومانی باید زندگی را در یک اقتصاد رانتی و فاسد سر کنند که «خط فقر در تهران را به۱۰ میلیون تومان» رسانده است (روزنامهٔ حکومتی مردمسالاری ۲۶بهمن)؛ و «در سالهای اخیر وضعیت فقرا بهویژه در بخش غذایی بدتر شده، تا جایی که در سال۹۷ متوسط هزینهٔ غذایی هر نفر در ماه ۱۵۰هزار تومان بود، اکنون به۶۰۰هزار تومان رسیده است!» (عبدالملکی- معاون بنیاد امداد خمینی-تلویزیون رژیم ۱۰اسفند)
خشم و اعتراض بازنشستگان، کارگران و سایر اقشار مردم ایران در شرایطی است که «حقوقشان کفاف خورد و خوراک را هم نمیدهد، چه برسد بههزینههای مسکن، پوشاک، رفت و آمد، دارو و درمان یا آموزش» (روزنامهٔ حکومتی رسالت-۱۰اسفند) و «هر سال۳۰ تا ۴۰درصد قدرت خرید خود را از دست میدهند» (همان منبع)؛ و بر اساس اعتراف بانک مرکزی رژیم، تنها در یک ماه بهمن اجارهخانه در تهران و کل مناطق شهری، معادل ۳۳ و ۹دهم درصد نسبت بهماه دی رشد داشته است (خبرگزاری حکومتی ایسنا-۱۰اسفند)؛ و وعدههای تو خالی افزایش حقوق هم جز دروغ و فریب نیست، چرا که «دولت از یکطرف حقوق بازنشستگان را افزایش میدهد و از طرف دیگر دست در جیب آنها میکند» (پاسدار قالیباف، رئیس مجلس ارتجاع-۱۰ اسفند)؛ و حتی همان یارانهٔ ناچیز کمتر از دو دلاری را هم که میدهند، چیزی جز پوششی برای غارتگری مضاعف نیست، چرا که به اعتراف عضو مجلس ارتجاع در روز ۹اسفند «در یارانه داریم بهمردم ۱۰۰واحد میدهیم، اما با افزایش تورم از جیب مردم ۲۰۰واحد خالی میکنیم!».
این وضعیت ۹۶درصدیهای استثمار شده توسط ۴درصدیهای حاکم است که «برخوردار از همه مواهب زندگی، ساکن در برجهای لاکچری و ویلاها و قصرهای باشکوه خود» هستند (کیانمهر ۱۰اسفند) بر روی استخوان مردم محروم ایران زندگی میکنند. «اقلیتی که صدها واحد مسکونی در تهران و دیگر کلانشهرهای کشور را در مالکیت خود دارند» (همان منبع).
همین وضعیت است که جامعه ایران را تبدیل بهآتشفشانی کرده که اعتراضات پیاپی سراسری بازنشستگان و سایر اقشار محروم، گدازههای آن است. وضعیتی که زنگهای خطر را بیشازپیش بهصدا در آورده که مگر نمیبینید «کف جامعه چه خبر است؟!» (فریاد یک عضو مجلس ارتجاع در صحن مجلس-۹ اسفند).
ویژگیهای کنونی جامعه انفجاری ایران
حرکتهای اعتراضی در مقطع زمانی حاضر ویژگیهایی دارد که آنها را نسبت بهموارد مشابه قبلی ممتاز میکند. این ویژگیها عبارت است از:
یکم: گستردگی: اعتراضات پیاپی سراسری اقشار محروم گستردگی نارضایتیها را نشان میدهد. نگاهی بهروند ۶ دوره اعتراضات بازنشستگان، بهروشنی گویای این واقعیت است. هر بار بر تعداد شهرهای پیوسته بهاعتراضات بیشتر میشود و تنها طی یک هفته، این اعتراضات از ۲۰شهر به۲۶ شهر رسید؛ و اینگونه «اسب سرکش ناآرامیها از شهری بهشهر دیگر شتابان پیش» میرود «و آسیبها و مخاطرات فراوانی را در نظام برجای» میگذارد (روزنامهٔ حکومتی اعتماد-۱۰ اسفند).
این گسترش در حالیست که دیکتاتوری حاکم از برگزاری تجمعات سراسری آگاه است، اما در وحشت از بازخوردهای شدید و خطرناک اجتماعی، مجبور است دندان روی جگر بگذارد و آنها را تحمل کند. چرا که فقر و فاصلهٔ شدید طبقاتی کنونی «شباهت بهیک بمب ساعتشمار دارد که در زیر پوست جامعه ما کار گذاشته شده و چون کسی از زمان انفجار این بمب ساعتشمار خبر ندارد خطرات آن برای نظام از خطرات یک حمله نظامی خارجی مهیبتر و ویرانگرتر است» (روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت-۱۰ اسفند).
از سوی دیگر «گستردگی دامنه پیامدهای انفجار این بمب ساعتشمار دوست و دشمن نمیشناسد و اگر روزی این بمب ساعتی منفجر شود، دیگر نه از «تاک نشان خواهد ماند و نه از تاک نشان»! (همان منبع).
دوم: رادیکالیسم و قاطعیت انقلابی: همزمان با گستردگی رو بهافزایش اعتراضات، شاهد رادیکالیسم این جامعه جوشان هستیم. پرتوی از این آمادگی انقلابی و پتانسیل انفجاری را در خیزش مردم سیستان و بلوچستان شاهد بودیم؛ از حملات پیاپی و تسخیر پایگاههای نیروهای سرکوبگر تا بهآتش کشیدن خودروها و تجهیزات آنها و تا استمرار آن بهمدت ۷روز. از این رو باز هم زنگهای خطر برای خامنهای با بلندترین طنین بهصدا در آمده و «رخداد اخیر سراوان منطقه را بهصحنه اعتراضات و حوادث رادیکال کم نظیری مبدل کرد و «نشان داد این استان همواره آبستن حوادث و رخدادهای پیشبینی نشده غیرقابل جبران است» (اعتماد-۱۰ اسفند)؛ و این جامعه «اکنون بیشازپیش هیزمی آماده شده و آبستن آتشی تازه است» و هر چه بیشتر «دامنه این ناآرامیهای مردمی در سراسر بلوچستان گسترده و وسیع و رادیکال و بنزینی بر جرقه آتش شد» (اعتماد ۱۰اسفند).
آنچه برشمردیم، برخی مختصات جامعه امروز ایران است. جامعهیی در آستانهٔ تغییری بزرگ و تاریخی؛ و «آنها که با تاریخ انس و الفت دارند در پذیرش آن (انفجار اجتماعی) کمترین تردیدی بهخود راه نمیدهند» (جهان صنعت-۱۰ اسفند)؛ و هر چقدر هم تلاش کنند در برابر این انفجار در تقدیر مانعتراشی کنند و دست و پا بزنند که «باید مردم را آگاه کرد که راه رسیدن بهرفاه، عدالت، کرامت و هویت، نه در انقلابکردن مجدد و نه در شورشکردن است!» (اعتماد-۱۰ اسفند)، اما این تئوریبافیهای مبتذل فایده ندارد چرا که بهگفتهٔ ویکتور هوگو «هیچ چیز نیرومندتر از ضرورتی نیست که زمان آن فرا رسیده باشد».
بازنشستگان محروم با اشاره بهغارتگری سران و کارگزاران رژیم آخوندی فریاد میزدند: «دستان ما خالیه-وضع شما عالیه»؛ و با اشاره به۴۲سال دیکتاتوری آخوندی شعار میدادند: «این همه بیعدالتی-هرگز ندیده ملتی».
این ششمین تجمع سراسری بازنشستگان طی ۲ماه و نیم گذشته است که در حال گسترش به شهرهای سراسر میهن است.
شرایط انفجاری
بازنشستگان با جمعیت نزدیک به۱۸میلیون نفر (سرشماری اسفند۱۳۹۸) بخشی از ۹۶درصدیهای فقیر و غارت شده توسط ۴درصدیهای حاکم هستند که «تماماً زیر خط فقر زندگی میکنند» (کیانمهر-کارشناس حکومتی ۱۰اسفند). آن هم زیر حاکمیتی که در آن «فقر و بیکاری بیداد میکند (و) وجود تبعیض و فقر اقتصادی در سابقه تاریخی ایران بهاین شکل وجود نداشته است» (مدنی-جامعهشناس حکومتی ۱۰اسفند)؛ بازنشستگان با حقوق میانگین ۲ و نیم میلیون تومانی باید زندگی را در یک اقتصاد رانتی و فاسد سر کنند که «خط فقر در تهران را به۱۰ میلیون تومان» رسانده است (روزنامهٔ حکومتی مردمسالاری ۲۶بهمن)؛ و «در سالهای اخیر وضعیت فقرا بهویژه در بخش غذایی بدتر شده، تا جایی که در سال۹۷ متوسط هزینهٔ غذایی هر نفر در ماه ۱۵۰هزار تومان بود، اکنون به۶۰۰هزار تومان رسیده است!» (عبدالملکی- معاون بنیاد امداد خمینی-تلویزیون رژیم ۱۰اسفند)
خشم و اعتراض بازنشستگان، کارگران و سایر اقشار مردم ایران در شرایطی است که «حقوقشان کفاف خورد و خوراک را هم نمیدهد، چه برسد بههزینههای مسکن، پوشاک، رفت و آمد، دارو و درمان یا آموزش» (روزنامهٔ حکومتی رسالت-۱۰اسفند) و «هر سال۳۰ تا ۴۰درصد قدرت خرید خود را از دست میدهند» (همان منبع)؛ و بر اساس اعتراف بانک مرکزی رژیم، تنها در یک ماه بهمن اجارهخانه در تهران و کل مناطق شهری، معادل ۳۳ و ۹دهم درصد نسبت بهماه دی رشد داشته است (خبرگزاری حکومتی ایسنا-۱۰اسفند)؛ و وعدههای تو خالی افزایش حقوق هم جز دروغ و فریب نیست، چرا که «دولت از یکطرف حقوق بازنشستگان را افزایش میدهد و از طرف دیگر دست در جیب آنها میکند» (پاسدار قالیباف، رئیس مجلس ارتجاع-۱۰ اسفند)؛ و حتی همان یارانهٔ ناچیز کمتر از دو دلاری را هم که میدهند، چیزی جز پوششی برای غارتگری مضاعف نیست، چرا که به اعتراف عضو مجلس ارتجاع در روز ۹اسفند «در یارانه داریم بهمردم ۱۰۰واحد میدهیم، اما با افزایش تورم از جیب مردم ۲۰۰واحد خالی میکنیم!».
این وضعیت ۹۶درصدیهای استثمار شده توسط ۴درصدیهای حاکم است که «برخوردار از همه مواهب زندگی، ساکن در برجهای لاکچری و ویلاها و قصرهای باشکوه خود» هستند (کیانمهر ۱۰اسفند) بر روی استخوان مردم محروم ایران زندگی میکنند. «اقلیتی که صدها واحد مسکونی در تهران و دیگر کلانشهرهای کشور را در مالکیت خود دارند» (همان منبع).
همین وضعیت است که جامعه ایران را تبدیل بهآتشفشانی کرده که اعتراضات پیاپی سراسری بازنشستگان و سایر اقشار محروم، گدازههای آن است. وضعیتی که زنگهای خطر را بیشازپیش بهصدا در آورده که مگر نمیبینید «کف جامعه چه خبر است؟!» (فریاد یک عضو مجلس ارتجاع در صحن مجلس-۹ اسفند).
ویژگیهای کنونی جامعه انفجاری ایران
حرکتهای اعتراضی در مقطع زمانی حاضر ویژگیهایی دارد که آنها را نسبت بهموارد مشابه قبلی ممتاز میکند. این ویژگیها عبارت است از:
یکم: گستردگی: اعتراضات پیاپی سراسری اقشار محروم گستردگی نارضایتیها را نشان میدهد. نگاهی بهروند ۶ دوره اعتراضات بازنشستگان، بهروشنی گویای این واقعیت است. هر بار بر تعداد شهرهای پیوسته بهاعتراضات بیشتر میشود و تنها طی یک هفته، این اعتراضات از ۲۰شهر به۲۶ شهر رسید؛ و اینگونه «اسب سرکش ناآرامیها از شهری بهشهر دیگر شتابان پیش» میرود «و آسیبها و مخاطرات فراوانی را در نظام برجای» میگذارد (روزنامهٔ حکومتی اعتماد-۱۰ اسفند).
این گسترش در حالیست که دیکتاتوری حاکم از برگزاری تجمعات سراسری آگاه است، اما در وحشت از بازخوردهای شدید و خطرناک اجتماعی، مجبور است دندان روی جگر بگذارد و آنها را تحمل کند. چرا که فقر و فاصلهٔ شدید طبقاتی کنونی «شباهت بهیک بمب ساعتشمار دارد که در زیر پوست جامعه ما کار گذاشته شده و چون کسی از زمان انفجار این بمب ساعتشمار خبر ندارد خطرات آن برای نظام از خطرات یک حمله نظامی خارجی مهیبتر و ویرانگرتر است» (روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت-۱۰ اسفند).
از سوی دیگر «گستردگی دامنه پیامدهای انفجار این بمب ساعتشمار دوست و دشمن نمیشناسد و اگر روزی این بمب ساعتی منفجر شود، دیگر نه از «تاک نشان خواهد ماند و نه از تاک نشان»! (همان منبع).
دوم: رادیکالیسم و قاطعیت انقلابی: همزمان با گستردگی رو بهافزایش اعتراضات، شاهد رادیکالیسم این جامعه جوشان هستیم. پرتوی از این آمادگی انقلابی و پتانسیل انفجاری را در خیزش مردم سیستان و بلوچستان شاهد بودیم؛ از حملات پیاپی و تسخیر پایگاههای نیروهای سرکوبگر تا بهآتش کشیدن خودروها و تجهیزات آنها و تا استمرار آن بهمدت ۷روز. از این رو باز هم زنگهای خطر برای خامنهای با بلندترین طنین بهصدا در آمده و «رخداد اخیر سراوان منطقه را بهصحنه اعتراضات و حوادث رادیکال کم نظیری مبدل کرد و «نشان داد این استان همواره آبستن حوادث و رخدادهای پیشبینی نشده غیرقابل جبران است» (اعتماد-۱۰ اسفند)؛ و این جامعه «اکنون بیشازپیش هیزمی آماده شده و آبستن آتشی تازه است» و هر چه بیشتر «دامنه این ناآرامیهای مردمی در سراسر بلوچستان گسترده و وسیع و رادیکال و بنزینی بر جرقه آتش شد» (اعتماد ۱۰اسفند).
آنچه برشمردیم، برخی مختصات جامعه امروز ایران است. جامعهیی در آستانهٔ تغییری بزرگ و تاریخی؛ و «آنها که با تاریخ انس و الفت دارند در پذیرش آن (انفجار اجتماعی) کمترین تردیدی بهخود راه نمیدهند» (جهان صنعت-۱۰ اسفند)؛ و هر چقدر هم تلاش کنند در برابر این انفجار در تقدیر مانعتراشی کنند و دست و پا بزنند که «باید مردم را آگاه کرد که راه رسیدن بهرفاه، عدالت، کرامت و هویت، نه در انقلابکردن مجدد و نه در شورشکردن است!» (اعتماد-۱۰ اسفند)، اما این تئوریبافیهای مبتذل فایده ندارد چرا که بهگفتهٔ ویکتور هوگو «هیچ چیز نیرومندتر از ضرورتی نیست که زمان آن فرا رسیده باشد».
Informazioni
Autore | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organizzazione | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Sito | - |
Tag |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Commenti