با باد صبا در قطعهٔ ۴۱ بهشت زهرا

18 ott 2021 · 7 min. 19 sec.
با باد صبا در قطعهٔ ۴۱ بهشت زهرا
Descrizione
در تاریخ مبارزات ملتها برای آزادی و رسیدن به حقوق اجتماعی و انسانی، کمتر کشوری را چون ایران زیر سلطهٔ آخوندها می‌توان یافت که قربانیان دیکتاتوری‌، در مزارها و نمادهای یادبودشان هم در حال نبرد با دیکتاتور و عمله‌هایش باشند.

در میان ملت‌های جهان و تاریخ اجتماعی‌شان کمتر می‌توان قومی یا نژادی یا معتقدان به آیینی را هم‌چون آخوندهای به حکومت رسیده در ایران یافت که مخالفان فکری و عقیدتی‌شان را مهدورالدم قلمداد کنند و آنها را در آرامگاههایشان هم تعقیب، بازاعدام، سنگسار، بی‌شناسنامه و بی‌نشان کنند.



در تاریخ دوهزار سالهٔ پشت سرمان تنها دوران قرون وسطا[قرن چهارم تا اواخر قرن پانزدهم میلادی] را سراغ داریم که کشیشان فتوای قتل مخالفان عقیدتی‌شان و برخی دانشمندان را می‌دادند؛ اما حتی در دورهٔ حدود ۱۱۰۰ سالهٔ سلطهٔ کشیشان، آنان به مزارها و نمادهای کشته‌شدگان بر اثر فتوا و حکم خودشان کاری نداشتند.



سبعیت عقیدتی و جلادی در اندیشیدن، با صدارت خمینی در ایران شایع شد. خمینی حتی بدون داشتن ذره‌یی صلاحیت قضایی و حقوقی، فتوای ضدبشریِ مرتد بودن و حلال بودن خون افراد و گروه‌های مخالف عقیده و سیاستش را داد. وارثان سبعیت عقیدتی او، این سیاست ضدبشری را به میان گورستانها هم بردند و جلادیِ افکارشان را با شکستن سنگ مزار مخالفان عقیده و سیاست‌شان مهر کردند.



مردم ایران به آرامستان شهرشان که می‌روند، شاهد نشانه‌های جلادیِ عقیده و افکار آخوندهای سلطه‌گر بر سنگ مزارهای شکسته و هتک حرمت شده هستند. مردم تهران به‌طور خاص در قطعهٔ ۴۱ بهشت‌زهرا شاهد تمامیت سبعیت عقیده و جلادیِ سیاست نظام ولایت فقیه علیه شقایق‌های جان‌نثار آرمان آزادی از دههٔ ۶۰ تا دههٔ ۹۰ هستند. قطعه‌یی که حتی گیاهان و درختان آن هم آماج سبعیت فتوای مذهبی و تطاول خزان سلطهٔ فکری و سیاسی آخوندها شده است.



خامنه‌ای بعد از قیام دی ۱۳۹۶ و با گذشت ۳۸سال سانسور عقیدتی، زندان عقیدتی، تروریسم عقیدتی و کشتار عقیدتی در نظام ملایان، گفت: «در نظام جمهوری اسلامی هیچ‌کس را به‌خاطر فکر و عقیده‌اش مورد مؤاخذه قرار نداده‌اند و این حرف‌ها که فلانی را به‌خاطر عقیده بازداشت کرده‌اند، همه دروغ است»!



پرسشی به‌وسعت تمام ایران جلو ولی‌فقیه و نظام ملایان است که شکستن سنگ مزارها با چه توجیهی صورت گرفته است و ادامه دارد؟ اگر محصول فتوای مذهبی و عقیدتی نیست، پس چیست؟

مگر فرمان قتل‌عام تابستان ۶۷ در فتوای خمینی بر «مخالفین اسلام» تأکید نشده بود؟ مگر پرسش هیأت مرگ فقط پاسخ آری یا نه به کلمات «مجاهد» و «منافق» را نمی‌خواست؟

مگر محرومیت اقلیت‌های قومی و مذهبی در ایران آخوندزده فقط به‌خاطر تفاوت عقیده‌شان با تشیع آخوندی نیست؟

مگر محرومیت تحمیلی و سازماندهی شدهٔ همه‌جانبه از طرف ولی‌فقیه و عمله‌هایش علیه مردم سیستان و بلوچستان فقط به‌خاطر اعتقادشان به تسنن نیست؟

مگر کودتای ضدفرهنگی علیه دانشگاههای ایران به‌خاطر تحمیل عقیده و سرکوب عقاید مخالف، صورت نگرفت؟

مگر قتل‌های زنجیره‌یی علیه روشنفکران ایران با شاخص از بین بردن دگراندیشان اجرا نشد؟



هدف ارتجاع قرون‌وسطایی آخوندی با زعامت ولی‌فقیه، از یک‌طرف به فراموشی سپردن خاطره، نام، تصویر و نشان آفتاب‌کاران دههٔ ۶۰ تاکنون و از طرفی تلقین رعب و هراس نسبت به استمرار آرمان و هدف و منش و مبارزه آنان است.



حالا اما سنگ‌های شکسته یا اسامی پاک شده در مزارهای شهیدان مقاومت برای آزادی از دههٔ ۶۰ تاکنون، نمادهای مرزبندی قاطع با مهیب‌ترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران در سراسر ایران شده‌اند.





حالا هر سنگ مزار هتک حرمت شده، نشانی و نماد استمرار آرمان آزادی در وجب به وجب خاک‌های نشان‌دار این شقایق‌ها است.

حالا بانشان‌ترین اسناد و نمادهای افتخار در هر شهر و روستا، توسط مردم و نسل نوخواه ضدارتجاع ولایت فقیهی شناسایی می‌شوند.

حالا این وسعت مبارزه برای سرنگونی آخوندها در سراسر ایران است که نمادهای غرورآفرین و انگیزشیِ آن از قطعهٔ ۴۱ بهشت زهرای تهران تا تمام آرامستانهای سراسر ایران، نشانی روندگان سمت درست تاریخ و مسیر حقیقیِ وصال محبوب آزادی را می‌دهند.

حالا با نظارهٔ سنگ مزار شکستهٔ هر شقایق و لاله‌یی، شعله‌یی از سینهٔ مردم ایران زبانه می‌کشد. توفان خشم‌ها این شعله‌ها را از دشت‌های مزارآبادها به ارکان و نمادهای نظام آخوندی می‌برند. این است تقدیر ناگزیر تمام دیکتاتورهایی چون خمینی و خامنه‌ای که درس‌های تاریخ را «نامخت‌اند از گذشت روزگار».

«تو را تطاول بهار چه سود؟

کاین سرو را

فصل بی‌برگی نیست.

تو را تخریب سنگ و خاک چه سود؟

که شیدای آزادی

دیرگاهی‌ست تا از زمین بُر شده‌ست.



تو را تخریب سنگ‌نامهٔ شقایق چه سود؟

که در روزگار سلطه‌ات

زندگانی ایران شهید و زندگان شهید

که میهنی

مزار آزادی‌ست

وین نام‌ها

در تار شعر و چکامه و مزمور

در پود سیم و نوا و نغمه و چگور رفته‌اند.



این‌سان که دشنه‌ٔ شقاوت

بر عاطفه‌ٔ خاک فرود آری،

«گور خود کنی به دست خود»

که میهنی

دیری‌ست از تو گذشته‌ست

زان پیش تا رجم حیات و اعدام زندگی را

از فلک بر شدی».
Informazioni
Autore Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Organizzazione Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Sito -
Tag

Sembra che non tu non abbia alcun episodio attivo

Sfoglia il catalogo di Spreaker per scoprire nuovi contenuti

Corrente

Copertina del podcast

Sembra che non ci sia nessun episodio nella tua coda

Sfoglia il catalogo di Spreaker per scoprire nuovi contenuti

Successivo

Copertina dell'episodio Copertina dell'episodio

Che silenzio che c’è...

È tempo di scoprire nuovi episodi!

Scopri
La tua Libreria
Cerca