عاشورا فلسفه آزادی- گفتگو با محمد حیاتی - قسمت سوم
30 ago 2020 ·
24 min. 50 sec.
Scarica e ascolta ovunque
Scarica i tuoi episodi preferiti e goditi l'ascolto, ovunque tu sia! Iscriviti o accedi ora per ascoltare offline.
Descrizione
معاویه رو در روی اسلام انقلابی
معاویه در عوامفریبی و مهارت رزیلانه اش در واژگون جلوهدادن شخصيت علي(ع) و بخصوص پس از شهادت حضرت علی بهترين فرصت را يافته و با مجموعهيي از نقشههاي حسابشده و بهاتكاي خانواده و اقوامش كه از پيش درصدد امحاي آيين نو و احياي نظام سلطنتی و تبعيضي منحط گذشته بودند، بهعمل ميپردازد.معاویه با خریدن فرمانداران با صدهاهزاردرهم مانند زیادبن ابیه که فرمانده استان فارس بود و «حکم کندی»فرمانده ۴۰۰۰ سپاهی با پانصد هزار درهم و عبیداللله بن عباس که فرمانده سپاه امام حسن بود را با هزار هزار درهم و جاسوسانی که بسوی امام حسن برای خبرچینی و ترور فرستاد/
معاويه پس از بهدست گرفتن امور، با كشتار جمعي و فردي و مرگهاي ناشي از مسموميت و خفقان و اختناق، بهخوبي نشان داد كه بهتر اداره ميكند!
مثال زير نمونهيي از رعيتداري اوست:
…زياد (حاكم معاويه در بصره و كوفه) در حكومت، سياست سخت و خشني را كه معاويه ميخواست پيش گرفت و در بصره و كوفه نافرمانان و مخالفان حكومت را بهشدت تعقيب ميكرد. در كوفه مردم را بهچهاردسته قسمت كرد و براي هرقسمت رئيسي از خود آنها انتخاب كرد و او را مسئول خلافكاري آن قسمت قرار داد و بهقول خودش بيگناه را بهجرم گناهكار مؤاخذه ميكرد
در دورهٌ «زياد» چندينهزار نفر در بصره و كوفه محكوم بهقتل شدند
معاويه اموال رنجبران و محرومان را ميخورد و هدر ميكرد و آنگاه براي ساكت كردن محرومان بهقرآن ـكه همهچيز را از آن خدا ميداندـ استناد ميجست و ميگفت «المال» مالالله(109) يا آزادمردان بزرگواري چون مالك را با عسل مسموم ميكرد و آنگاه بهاستناد مضامين قرآني ميگفت انللّه جنوداً من عسل. ملاحظه كنيد چگونه ساحت اصيلترين حقايق هستي را بهكثافت خود آلوده ميكند!(
نمونه دیگری از جنایتهای معاویه علیه امام حسن ع
معاويه دخترش را با 200هزار درهم، طهي: هركس كه امام حسن(ع) را بكشد «قرار داد»(114). بايد يادآوري كرد كه مخاطب نامههاي معاويه، تمام اعيان و اشراف و رؤساي قبايل و از اين قبيل بودند.
لازم به ذکر است که به دلیل همین غارتگری و تجاوز و سرکوب در فارس شورش شد که با سرکوب و قتل عام به آن پاسخ داد.
سلطنت
حكومت معاويه دوران جديدي را در تاريخ اسلام ميگشايد، و آن تغيير خلافت بهپادشاهي و سلطنت است. سلطنتي كه مشخصهٌ آن اختناق و وحشت و كامجويي مشتي اراذل سفله است و طبق معمول در اينگونه نظامها، همهٌ حقايق و مقدسات در زير انبوهي از دروغ و تهمت مدفون ميشوند. «در اين دوران طبعاً نوك تيز همهٌ افترائات نفرتبار متوجه دودمان انقلاب است كه بههيچرو نظم حاضر را تأييد نميكند». اين است كه سبولعن علي(ع) و همرزمانش آرم مخصوص اين دستگاه ميگردد.
نمونه دیگری از شیطانسازی و سرکوب و ترود دستگاه معاویه :
«زيادبن ابيه»، قويترين مهرهٌ حزب اشرافي اموي، حاكم بصره بود. او با ايجاد شديدترين خفقانها و بهكارگرفتن وقيحانهترين راههاي قتل و شكنجه و بهكمك (8) سيستم منظم اطلاعاتي، سلطهٌ جابرانهٌ خود و نظام اموي را تحكيم ميبخشيد. «زياد» بهسبب دوستي ديرينهيي كه با «حجربن عدي» داشت، بهاو گفت: «از تو ميخواهم كه هيچگاه علي(ع) را بهنيكي ياد نكني و از اميرمؤمنان معاويه بد نگويي»(9).
«زياد» چون شنيد كه ايشان جمع گشته و با ايجاد گروههايي بهمخالفت با معاويه برخاسته و مردم را بهقيام تشويق ميكنند، «حجر» و «عمروبنحمقخزاعي» و دوستان و ياران ايشان را مورد تعقيب قرار داد. بعضي از آنها را كه نامآور نبودند، كشت و «حجر» و سيزدهتن از رهبران قيام را كه درميان مردم داراي اعتبار فراوان بودند و خود قادر نبود آنها را بهقتل برساند توقيف كرده نزد معاويه فرستاد و براي معاويه نوشت:
ايشان هنوز بهشام نرسيده بودند كه معاويه جلادانش را براي قتل آنها روانه كرد. دژخيمي روي به «حجر» نمود و گفت: اي امير گمراهان و اي كافران طغيانگر و دوستدار علي، اميرالمؤمنين معاويه بهمن دستور داده كه اگر از سركشي و طغيان خويش دست برنداري، گردن تو و ياران ترا بزنم. «حجر» در پاسخ گفت: «ان الصبر علي حر السيف لاَيسر علينا مما تدعوننا اليه ثم القدوم علي الله و علي نبيه و علي وصيه احب الينا من دخول النار» (البته صبر كردن برگرمي و برندگي شمشير آسانتر است از آنچه ما را بدان ميخوانيد… ما دوستتر داريم بر محمد و دوست يكدل او علي وارد شويم، تا با تسليم درمقابل شما بهجهنم درآييم(10).
«حجر» و ششتن از ياران او را شهيد ساخته و سرهايشان را با دوتن ديگر كه هنوز شهيدشان نكرده بودند بهارمغان نزد معاويه بردند(11).
يكي از اين دوتن بهزندان و تبعيد محكوم شد و ديگري عبدالرحمنبن حسان كه نشئهٌ ديكتاتور را از بادهٌ پيروزي برهم زده بود، بهكوفه اعزام گرديد تا «زيادبن ابيه» او را كه «از يارانش بدتر است»، «بهبدترين وجه»(12) بكشد.
ميراثخوار حكومت
نيمهٌ رجب سال60 هجري، زمين پليدترين وجود انساني را در دل خود جاي داد. در اين هنگام معاويه پساز چهلسال ديكتاتوري كه بيستسال آن در امارت برشام و بيستسال ديگر در حكومت برتمامي جهان اسلام گذشته بود، بهسن هشتادسالگي درگذشت. وي در ايام سلطنتش كه فصل جديدي در دفتر اسلام است، درصدد برآمد تا بهرسم مرتجعانهٌ كسرايان، حكومت مسلمين را ميراث بيقيدوشرط فرزندش نموده و با وليعهدتراشي، سيطرهٌ ناميمون خاندانش را بر اين خوان يغما در آينده نيز ادامه دهد.
من عمدا دراین قسمت به نمونه های چپاول و غارت معاویه اشاره کردم که نشان دهیم که چگونه جامعه اسلامی را به یک مسیر انحرافی وبه سمت یک نظام اشرافیت،طبقاتی نظام سلطنتی مطلقه ولایت فقیه ویک رژیم موروثی پیش ببرد تا بامقایسه باسران دزد و غارتگر سران مرگ و قتل عام رژیم ولایت فقیه بیشتر آشنا شویم.
سؤال این استکه در مقابل چنین رژیمی چه باید کرد بخصوص که ویژگی این رژیم سوءاستفاده از دین و اسلام است که سرکوب و قتل و عام و غارت و چپاول غیر قابل قیاس با هیچ دیکتاتوری دیگر است .
آیا راه برون رفت وجود دارد؟ آیا باید تسلیم شد ؟ باید جنگید ؟به چه قیمت ؟
جنگ با دودمان و نظام مطلقه ولایت فقیه معاویه با الگوی عاشورا فلسفه آزادی
همانطور که گفتیم تاریخ تماما با دومسیر ازادی و ظلم روبرو بوده و مسیر دیگری برای زندگی وجود ندارد یاآزادی به هرقیمت و جنگ تمام عیار و یا تسلیم و همکاری با جنایتهای دیکتاتوری
امام حسین جنگ تمام عیار با سنگین ترین بها علیه یزید را انتخاب کرد و برغم نصایح و اندرزهای سازشکاران و تسلیم شدگان بی هزینه با قاطعیت برای راه که همان مبارزه عاشورا گونه است را انتخاب کرد که در درس بعدی به آن می پردازیم تا با شناخت بیشتر این نهضت پایدار و جاودانه بتوانیم بساط ظلم و جنایت رژیم ولایت فقیه را از ایران و از تاریخ حذف کنیم.
معاویه در عوامفریبی و مهارت رزیلانه اش در واژگون جلوهدادن شخصيت علي(ع) و بخصوص پس از شهادت حضرت علی بهترين فرصت را يافته و با مجموعهيي از نقشههاي حسابشده و بهاتكاي خانواده و اقوامش كه از پيش درصدد امحاي آيين نو و احياي نظام سلطنتی و تبعيضي منحط گذشته بودند، بهعمل ميپردازد.معاویه با خریدن فرمانداران با صدهاهزاردرهم مانند زیادبن ابیه که فرمانده استان فارس بود و «حکم کندی»فرمانده ۴۰۰۰ سپاهی با پانصد هزار درهم و عبیداللله بن عباس که فرمانده سپاه امام حسن بود را با هزار هزار درهم و جاسوسانی که بسوی امام حسن برای خبرچینی و ترور فرستاد/
معاويه پس از بهدست گرفتن امور، با كشتار جمعي و فردي و مرگهاي ناشي از مسموميت و خفقان و اختناق، بهخوبي نشان داد كه بهتر اداره ميكند!
مثال زير نمونهيي از رعيتداري اوست:
…زياد (حاكم معاويه در بصره و كوفه) در حكومت، سياست سخت و خشني را كه معاويه ميخواست پيش گرفت و در بصره و كوفه نافرمانان و مخالفان حكومت را بهشدت تعقيب ميكرد. در كوفه مردم را بهچهاردسته قسمت كرد و براي هرقسمت رئيسي از خود آنها انتخاب كرد و او را مسئول خلافكاري آن قسمت قرار داد و بهقول خودش بيگناه را بهجرم گناهكار مؤاخذه ميكرد
در دورهٌ «زياد» چندينهزار نفر در بصره و كوفه محكوم بهقتل شدند
معاويه اموال رنجبران و محرومان را ميخورد و هدر ميكرد و آنگاه براي ساكت كردن محرومان بهقرآن ـكه همهچيز را از آن خدا ميداندـ استناد ميجست و ميگفت «المال» مالالله(109) يا آزادمردان بزرگواري چون مالك را با عسل مسموم ميكرد و آنگاه بهاستناد مضامين قرآني ميگفت انللّه جنوداً من عسل. ملاحظه كنيد چگونه ساحت اصيلترين حقايق هستي را بهكثافت خود آلوده ميكند!(
نمونه دیگری از جنایتهای معاویه علیه امام حسن ع
معاويه دخترش را با 200هزار درهم، طهي: هركس كه امام حسن(ع) را بكشد «قرار داد»(114). بايد يادآوري كرد كه مخاطب نامههاي معاويه، تمام اعيان و اشراف و رؤساي قبايل و از اين قبيل بودند.
لازم به ذکر است که به دلیل همین غارتگری و تجاوز و سرکوب در فارس شورش شد که با سرکوب و قتل عام به آن پاسخ داد.
سلطنت
حكومت معاويه دوران جديدي را در تاريخ اسلام ميگشايد، و آن تغيير خلافت بهپادشاهي و سلطنت است. سلطنتي كه مشخصهٌ آن اختناق و وحشت و كامجويي مشتي اراذل سفله است و طبق معمول در اينگونه نظامها، همهٌ حقايق و مقدسات در زير انبوهي از دروغ و تهمت مدفون ميشوند. «در اين دوران طبعاً نوك تيز همهٌ افترائات نفرتبار متوجه دودمان انقلاب است كه بههيچرو نظم حاضر را تأييد نميكند». اين است كه سبولعن علي(ع) و همرزمانش آرم مخصوص اين دستگاه ميگردد.
نمونه دیگری از شیطانسازی و سرکوب و ترود دستگاه معاویه :
«زيادبن ابيه»، قويترين مهرهٌ حزب اشرافي اموي، حاكم بصره بود. او با ايجاد شديدترين خفقانها و بهكارگرفتن وقيحانهترين راههاي قتل و شكنجه و بهكمك (8) سيستم منظم اطلاعاتي، سلطهٌ جابرانهٌ خود و نظام اموي را تحكيم ميبخشيد. «زياد» بهسبب دوستي ديرينهيي كه با «حجربن عدي» داشت، بهاو گفت: «از تو ميخواهم كه هيچگاه علي(ع) را بهنيكي ياد نكني و از اميرمؤمنان معاويه بد نگويي»(9).
«زياد» چون شنيد كه ايشان جمع گشته و با ايجاد گروههايي بهمخالفت با معاويه برخاسته و مردم را بهقيام تشويق ميكنند، «حجر» و «عمروبنحمقخزاعي» و دوستان و ياران ايشان را مورد تعقيب قرار داد. بعضي از آنها را كه نامآور نبودند، كشت و «حجر» و سيزدهتن از رهبران قيام را كه درميان مردم داراي اعتبار فراوان بودند و خود قادر نبود آنها را بهقتل برساند توقيف كرده نزد معاويه فرستاد و براي معاويه نوشت:
ايشان هنوز بهشام نرسيده بودند كه معاويه جلادانش را براي قتل آنها روانه كرد. دژخيمي روي به «حجر» نمود و گفت: اي امير گمراهان و اي كافران طغيانگر و دوستدار علي، اميرالمؤمنين معاويه بهمن دستور داده كه اگر از سركشي و طغيان خويش دست برنداري، گردن تو و ياران ترا بزنم. «حجر» در پاسخ گفت: «ان الصبر علي حر السيف لاَيسر علينا مما تدعوننا اليه ثم القدوم علي الله و علي نبيه و علي وصيه احب الينا من دخول النار» (البته صبر كردن برگرمي و برندگي شمشير آسانتر است از آنچه ما را بدان ميخوانيد… ما دوستتر داريم بر محمد و دوست يكدل او علي وارد شويم، تا با تسليم درمقابل شما بهجهنم درآييم(10).
«حجر» و ششتن از ياران او را شهيد ساخته و سرهايشان را با دوتن ديگر كه هنوز شهيدشان نكرده بودند بهارمغان نزد معاويه بردند(11).
يكي از اين دوتن بهزندان و تبعيد محكوم شد و ديگري عبدالرحمنبن حسان كه نشئهٌ ديكتاتور را از بادهٌ پيروزي برهم زده بود، بهكوفه اعزام گرديد تا «زيادبن ابيه» او را كه «از يارانش بدتر است»، «بهبدترين وجه»(12) بكشد.
ميراثخوار حكومت
نيمهٌ رجب سال60 هجري، زمين پليدترين وجود انساني را در دل خود جاي داد. در اين هنگام معاويه پساز چهلسال ديكتاتوري كه بيستسال آن در امارت برشام و بيستسال ديگر در حكومت برتمامي جهان اسلام گذشته بود، بهسن هشتادسالگي درگذشت. وي در ايام سلطنتش كه فصل جديدي در دفتر اسلام است، درصدد برآمد تا بهرسم مرتجعانهٌ كسرايان، حكومت مسلمين را ميراث بيقيدوشرط فرزندش نموده و با وليعهدتراشي، سيطرهٌ ناميمون خاندانش را بر اين خوان يغما در آينده نيز ادامه دهد.
من عمدا دراین قسمت به نمونه های چپاول و غارت معاویه اشاره کردم که نشان دهیم که چگونه جامعه اسلامی را به یک مسیر انحرافی وبه سمت یک نظام اشرافیت،طبقاتی نظام سلطنتی مطلقه ولایت فقیه ویک رژیم موروثی پیش ببرد تا بامقایسه باسران دزد و غارتگر سران مرگ و قتل عام رژیم ولایت فقیه بیشتر آشنا شویم.
سؤال این استکه در مقابل چنین رژیمی چه باید کرد بخصوص که ویژگی این رژیم سوءاستفاده از دین و اسلام است که سرکوب و قتل و عام و غارت و چپاول غیر قابل قیاس با هیچ دیکتاتوری دیگر است .
آیا راه برون رفت وجود دارد؟ آیا باید تسلیم شد ؟ باید جنگید ؟به چه قیمت ؟
جنگ با دودمان و نظام مطلقه ولایت فقیه معاویه با الگوی عاشورا فلسفه آزادی
همانطور که گفتیم تاریخ تماما با دومسیر ازادی و ظلم روبرو بوده و مسیر دیگری برای زندگی وجود ندارد یاآزادی به هرقیمت و جنگ تمام عیار و یا تسلیم و همکاری با جنایتهای دیکتاتوری
امام حسین جنگ تمام عیار با سنگین ترین بها علیه یزید را انتخاب کرد و برغم نصایح و اندرزهای سازشکاران و تسلیم شدگان بی هزینه با قاطعیت برای راه که همان مبارزه عاشورا گونه است را انتخاب کرد که در درس بعدی به آن می پردازیم تا با شناخت بیشتر این نهضت پایدار و جاودانه بتوانیم بساط ظلم و جنایت رژیم ولایت فقیه را از ایران و از تاریخ حذف کنیم.
Informazioni
Autore | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organizzazione | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Sito | - |
Tag |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Commenti