اشرف نامی که در فدا متولد شد

7 feb 2022 · 7 min. 34 sec.
اشرف نامی که در فدا متولد شد
Descrizione
دفتر و وسایلم را بر می‌دارم و روی اتوبان تاریخ به راه می‌افتم. از ایستگاه بهار سال۱۳۵۵ تا ۱۹بهمن ۱۳۶۰. در جستجوی نامی که در تاریخ امتداد پیدا کرد گام برمی‌دارم. می‌خواهم او را بشناسم. اهل زنجان است و در رشته فیزیک دانشگاه صنعتی شریف تحصیل کرده است.

صدای انفجار و حمله ساواک شاه به خانه‌یی در ۲۸اردیبهشت ۱۳۵۵ باعث توقفم می‌شود. او را بی‌هوش دستگیر و با همان حال به زیر شکنجهٔ شدید می‌برند. بینی‌اش شکسته، شنوایی یک گوشش را از دست داده، بر اثر ضربات و شکنجه‌ها دچار خون‌ریزی داخلی شده، بدنش سوخته، حتی قسمتهایی از استخوان زانویش را که از لای عضلات بیرون آمده خراش داده‌اند. اما لب‌هایش بهم قفل شده و کلید آن را هیچ دژخیم و جلاد و شکنجه‌گری نمی‌تواند بگشاید. این اشرف است. زنی که تنها یک فرد نیست سمبل یک هویت جدید در تاریخ ایران به نام زن مجاهد خلق است. حکم اعدام و بعد هم حبس ابد برای اراده طوفانی او کوچکتر از آن است که بتواند هیچ اثری باقی بگذارد. او مانند گلوله آتش در دست دژخیم است. نمی‌توانند او را مدت طولانی در یک زندان نگه دارند زیرا تأثیرگذاری بی‌توقف او آنها را مجبور به تبعید از این زندان به زندانهای دیگر می‌کند.

یک لحظه صبر کنید! اینجا ایستگاه ۳۰دی ۱۳۵۷ است. مردم زندانیان سیاسی را روی سر و کول و دست می‌برند. اشرف که پیشاپیش صفوف زندانیان سیاسی در حرکت است با وجود آن همه زخم و آن همه آثار شکنجه، متواضعانه سر به زیر دارد. هیچ غروری از این همه شور مردم نتوانست در ضمیر پرشور او جوانه بزند. اشرف با یک لبخند ساده همه آن قهرمانی را که در زندان به ثبت داده به هیچ می‌انگارد و خود را برای قدمهای بعدی تاریخ آماده می‌کند.



دیو سیاه خمینی فضای اتوبان تاریخ ایران ما را سیاه کرده است. مه عظیمی از سؤال و ابهام همه جا را گرفته. اما نگاه او بسیار روشن است. سخت در تلاش است. راه و مسیر به زنانی که می‌خواهند مانند او انتخابگر باشند نشان می‌دهد. سلاح بر دست در میان گرد و خاک بلند شده می‌دود. اما با این همه او رنگی از خود به جا نمی‌گذارد. تاریخ هنوز ساکت است. نه تاریخ و نه هیچ‌کس او را نشناخته. اشرف زنی که از آغاز زندگی‌اش را به دست باد حوادث نسپرد و هر قدم آن را خود آگاهانه انتخاب کرد و صحنه‌ها را با اراده خود خلق کرد خوب می‌داند که بازگرداندن نور به این سیاهی یک راه دارد. فدا و پرداخت.

نامه‌های او کلاس درس استادی است که به‌روشنی مسیر پیش رویش را می‌شناسد زیرا به‌قول قرآن:

یَوْمَ تَرَی الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَی نُورُهُم بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِم

آنها مومنانی هستند که نور ایمان و باور‌شان جلوی روی‌شان می‌دود.

او می‌نویسد: «نمی‌دانم آتشی را که تمام وجودم را از نوک پا تا مغز سرم از پوست تا مغز استخوانم فراگرفته چه کار کنم؟ باور نمی‌کنم که هرگز این آتش خاموشی داشته باشد».



جاده پر پیچ و خم تاریخ به اعماقی از سیاهی در دهه شصت می‌پیچد که قدم برداشتن حتی برای آن که نظاره‌گر تاریخ باشی خیلی دل و جرأت می‌خواهد، چه رسد به این‌که خالق آن باشی. در ایستگاه آخری که به قصد شناخت حرکت کرده بودیم می‌ایستیم. ۱۹بهمن ۱۳۶۰ در محله زعفرانیه کوچه کوه‌بن.

تاریخ دیگر در برابر عظمت وجود او در سکوت نیست. این غوغا خبر از تولدی شگرف دارد. صدایی که برفراز غرش گلوله‌ها در تاریخ شنیده می‌شود خروش مجاهدانی است که در رکاب سمبل و سردارشان اشرف و موسی سر از پا نمی‌شناسند. این همان آتشی است که اشرف یقین داشت هرگز خاموش نمی‌شود.



۱۹بهمن ایستگاه پایانی ما نیست و نمی‌تواند باشد. زیرا اشرف نامی پر امتداد در تاریخ مبارزه برای آزادی ایران است. اگر کمی با هم در جاده تاریخ جلو برویم می‌بینیم در فردای ۱۰شهریور۱۳۹۲ مسعود که در پرداخت‌ بهای همه چیز در مسیر مبارزه راهبری پاکباز و بی‌همتاست می‌خروشد که ما حالا یک، دو، سه، صد و هزار اشرف می‌سازیم. پاسخ این ندا و آن نام‌ها در خروش بی‌محابای کانون‌های شورشی پرآوازه و بلند است. در طنین آتشفشانی که ریش و ریشه سیاهی تاریخ ایران را می‌سوزاند. اشرف این بار نه یک نام که یک مرام است. راه و رسم فدا برای کنار زدن موانع مسیر آزادی ایران. او که رمز فدا را برای راهگشایی شناخته بود در آخرین نامه‌اش خطاب به مسعود سرچشمه آن را به همه آدرس می‌دهد.



«می‌دانم که اونجا بهت سخت می‌گذره، با روحیات و خلق و خوی تو و عواطفت آشنام، حتم دارم که مثل شیر زخمی به خودت می‌پیچی و ترجیح می‌دهی که خودت به جای تک‌تک شهدا شهید بشی، مثل همیشه دعایت می‌کنم که بتونی باری را که به‌دوش‌ات هست با سرافرازی بکشی».
Informazioni
Autore Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Organizzazione Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Sito -
Tag

Sembra che non tu non abbia alcun episodio attivo

Sfoglia il catalogo di Spreaker per scoprire nuovi contenuti

Corrente

Copertina del podcast

Sembra che non ci sia nessun episodio nella tua coda

Sfoglia il catalogo di Spreaker per scoprire nuovi contenuti

Successivo

Copertina dell'episodio Copertina dell'episodio

Che silenzio che c’è...

È tempo di scoprire nuovi episodi!

Scopri
La tua Libreria
Cerca