اجماع نظر بر «انفجار» و «تحریم»
4 apr 2021 ·
5 min. 52 sec.
Scarica e ascolta ovunque
Scarica i tuoi episodi preferiti e goditi l'ascolto, ovunque tu sia! Iscriviti o accedi ora per ascoltare offline.
Descrizione
«وضعیت انفجاری» و «جامعهٔ در آستانهٔ انفجار» از عباراتی هستند که هر هفته و اکنون هر روز در رسانههای حکومتی رژه میروند. این دو عبارت تبدیل به ساختمان ثابت ادبیات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در بین کارشناسان نظام آخوندی شدهاند.
آنچه که در رسانههای حکومتی بیشتر در این زمینه پرداخته میشود، جنبهٔ اقتصادی این وضعیت است؛ چرا که تلاش میشود این وضعیت که با معیشت مردم رابطهٔ مستقیم دارد، به بحرانهای سیاسی نظام آخوندی ربط داده نشود. علت هم روشن است؛ حکومتیان نمیخواهند «وضعیت انفجاری» جامعه را خشم و اعتراض سیاسی مردم جلوه یا بازتاب دهند.
واقعیت اما چیست؟ واقعیت آشکار این است که جامعه ایران بهغایت سیاسی شده است. وقتی دیکتاتوری، تطاول، استثمار و روند شتابناک طبقاتی کردن، تا پستوی خانههای مردم و ارزاق و معیشت و سفرهشان تعمیم داده میشود، دیگر آجرهای ساختمان خانههای مردم هم سیاسی میشوند.
در ادبیات سیاسی ایران شاهد بروز هر چه بیشتر ترمهایی مثل «وضعیت انفجاری» و «فنر فشرده شدهٔ جامعه» هستیم. هر کدام از این عبارات، مابهازایی واقعی و عینی در مناسبات بین مردم و حاکمیت دارند. هر کدام از این عبارات، بستههای بمبی بر دیوارههای ساختار نظام آخوندی و در کف خیابانهای ایران هستند. همهٔ این مفاهیم مادی و عینی، سوختبار تحریم نمایش انتخابات خرداد امسال از جانب بیش از ۹۰درصد مردم ایران شدهاند.
چنین وضعیتی از تصور و تحلیل و آنالیزِ صرف، بیرون آمده و تبدیل به حسِ شدنی و دیدنی شدهاند. آنکه یا آن کسانی که این حس انفجار و دیدن فنر فشرده را لمس و رؤیت میکنند، هشداردهندگان حکومتی و کارشناسان دلسوز نظام هستند. روزنامه حکومتی آرمان در شماره ۱۴فروردین ۱۴۰۰ عبارتی از یک کارشناس حکومتی بهنام مصطفی اقلیما را تیتر یک یادداشت کرده است: «جامعه در آستانهٔ انفجار است».
این کارشناس حکومتی ضمن این هشدار، اعتراف میکند که دولت روحانی ورشکسته شده و با سیاست «از این ستون به آن ستون فرج است»، دارد روزمرگی میکشد. وی دولت روحانی را یکی از مبانی بروز «شدت انفجار اجتماعی» معرفی میکند:
«هر چه بیشتر به مردم وعده بدهیم و حل کردن مشکلات بنیادین را به تأخیر بیاندازیم به همان اندازه شدت انفجار اجتماعی را بالاتر میبریم... هنگامی که فشار اقتصادی به مردم بیش از توانایی آنها میشود، بهصورت طبیعی این فشارها به اعتراضات خیابانی منجر خواهد شد».
دیریست که واقعیتهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران دارند به هزار زبان یادآوری میکنند که حکومت آخوندی روی خوشههای بمب گام برمیدارد و در طنین تیکتاک انفجار ناگزیر، روزگار میگذراند. یکی از نشانههای دم دست این گام زدن و روزگار گذراندن، آدرسی است که کارشناس حکومتی هشدارِ سررسید در تقدیرِ آن را میدهد:
«گرانیها جامعه را عصبی کرده و جامعه در آستانه یک انفجار است. این اتفاق اگر امروز رخ ندهد، بدون شک در آینده نزدیک رخ خواهد داد».
همانطور که اشاره شد، این انفجار به مرور از رویکرد صنفی و اقتصادی به جانب سیاسی نیل کرده است. اکنون جنبهٔ سیاسی آن تبدیل به مطالبهیی ملی برای نفی تمامیت نظام آخوندی شده است. یعنی مردم به این نتیجه رسیدهاند که سرچشمهٔ خالی شدن سفرههایشان و آبشخور بحران معیشتشان در بیت ولیفقیه و نهادها و بازوهای آن قرار دارد.
نشانههای آشکار این وضعیت گویی تبدیل به برجهایی بر فراز شهرهای ایران شدهاند که حتی رسانههای حکومتی هم به وصف این برجها پرداختهاند. روزنامه حکومتی آرمان در شماره ۱۴فروردین ۱۴۰۰ عنوان نوشتهیی را به توصیف چنین وضعیتی اختصاص داده است: «نان مهمتر از آزادی؛ مردم هر دو را کم دارند». این روزنامه در تشریح این عنوان، سیاسی شدن مطالبات مردم را با عبارت «شرایط جامعه بیشتر رنگ و بوی سیاسی دارد» بازتاب داده است:
«بسیاری از جامعهشناسان نسبت به پیامدهای وضعیت نامناسب معیشتی مردم و واکنش احتمالی آنها هشدار دادهاند. نکته مهم در این زمینه این است که تحلیلهای امروز درباره شرایط جامعه بیشتر رنگوبوی سیاسی دارد و کمتر از منظر جامعهشناختی و پیامدهایی که فشارهای اقتصادی به مردم وارد میشود، صحبت شده است».
آنچه در این زمان بیش از همیشه نقش سیاسی شدن جامعه ایران را بارز کرده و باز هم بیشتر خواهد کرد، اجماع نظریِ اجتماعی در تحریم قاطع نمایش انتخابات خرداد امسال است. این وضعیت معیشت و سفره و مطالبهٔ تغییر حاکمیت سیاسی است که در نتیجه آن مردم از خانهها و کوچهها و خیابانهای ایران عزم طرد و تحریم اهریمن اشغالگر ایران را کردهاند.
آنچه که در رسانههای حکومتی بیشتر در این زمینه پرداخته میشود، جنبهٔ اقتصادی این وضعیت است؛ چرا که تلاش میشود این وضعیت که با معیشت مردم رابطهٔ مستقیم دارد، به بحرانهای سیاسی نظام آخوندی ربط داده نشود. علت هم روشن است؛ حکومتیان نمیخواهند «وضعیت انفجاری» جامعه را خشم و اعتراض سیاسی مردم جلوه یا بازتاب دهند.
واقعیت اما چیست؟ واقعیت آشکار این است که جامعه ایران بهغایت سیاسی شده است. وقتی دیکتاتوری، تطاول، استثمار و روند شتابناک طبقاتی کردن، تا پستوی خانههای مردم و ارزاق و معیشت و سفرهشان تعمیم داده میشود، دیگر آجرهای ساختمان خانههای مردم هم سیاسی میشوند.
در ادبیات سیاسی ایران شاهد بروز هر چه بیشتر ترمهایی مثل «وضعیت انفجاری» و «فنر فشرده شدهٔ جامعه» هستیم. هر کدام از این عبارات، مابهازایی واقعی و عینی در مناسبات بین مردم و حاکمیت دارند. هر کدام از این عبارات، بستههای بمبی بر دیوارههای ساختار نظام آخوندی و در کف خیابانهای ایران هستند. همهٔ این مفاهیم مادی و عینی، سوختبار تحریم نمایش انتخابات خرداد امسال از جانب بیش از ۹۰درصد مردم ایران شدهاند.
چنین وضعیتی از تصور و تحلیل و آنالیزِ صرف، بیرون آمده و تبدیل به حسِ شدنی و دیدنی شدهاند. آنکه یا آن کسانی که این حس انفجار و دیدن فنر فشرده را لمس و رؤیت میکنند، هشداردهندگان حکومتی و کارشناسان دلسوز نظام هستند. روزنامه حکومتی آرمان در شماره ۱۴فروردین ۱۴۰۰ عبارتی از یک کارشناس حکومتی بهنام مصطفی اقلیما را تیتر یک یادداشت کرده است: «جامعه در آستانهٔ انفجار است».
این کارشناس حکومتی ضمن این هشدار، اعتراف میکند که دولت روحانی ورشکسته شده و با سیاست «از این ستون به آن ستون فرج است»، دارد روزمرگی میکشد. وی دولت روحانی را یکی از مبانی بروز «شدت انفجار اجتماعی» معرفی میکند:
«هر چه بیشتر به مردم وعده بدهیم و حل کردن مشکلات بنیادین را به تأخیر بیاندازیم به همان اندازه شدت انفجار اجتماعی را بالاتر میبریم... هنگامی که فشار اقتصادی به مردم بیش از توانایی آنها میشود، بهصورت طبیعی این فشارها به اعتراضات خیابانی منجر خواهد شد».
دیریست که واقعیتهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران دارند به هزار زبان یادآوری میکنند که حکومت آخوندی روی خوشههای بمب گام برمیدارد و در طنین تیکتاک انفجار ناگزیر، روزگار میگذراند. یکی از نشانههای دم دست این گام زدن و روزگار گذراندن، آدرسی است که کارشناس حکومتی هشدارِ سررسید در تقدیرِ آن را میدهد:
«گرانیها جامعه را عصبی کرده و جامعه در آستانه یک انفجار است. این اتفاق اگر امروز رخ ندهد، بدون شک در آینده نزدیک رخ خواهد داد».
همانطور که اشاره شد، این انفجار به مرور از رویکرد صنفی و اقتصادی به جانب سیاسی نیل کرده است. اکنون جنبهٔ سیاسی آن تبدیل به مطالبهیی ملی برای نفی تمامیت نظام آخوندی شده است. یعنی مردم به این نتیجه رسیدهاند که سرچشمهٔ خالی شدن سفرههایشان و آبشخور بحران معیشتشان در بیت ولیفقیه و نهادها و بازوهای آن قرار دارد.
نشانههای آشکار این وضعیت گویی تبدیل به برجهایی بر فراز شهرهای ایران شدهاند که حتی رسانههای حکومتی هم به وصف این برجها پرداختهاند. روزنامه حکومتی آرمان در شماره ۱۴فروردین ۱۴۰۰ عنوان نوشتهیی را به توصیف چنین وضعیتی اختصاص داده است: «نان مهمتر از آزادی؛ مردم هر دو را کم دارند». این روزنامه در تشریح این عنوان، سیاسی شدن مطالبات مردم را با عبارت «شرایط جامعه بیشتر رنگ و بوی سیاسی دارد» بازتاب داده است:
«بسیاری از جامعهشناسان نسبت به پیامدهای وضعیت نامناسب معیشتی مردم و واکنش احتمالی آنها هشدار دادهاند. نکته مهم در این زمینه این است که تحلیلهای امروز درباره شرایط جامعه بیشتر رنگوبوی سیاسی دارد و کمتر از منظر جامعهشناختی و پیامدهایی که فشارهای اقتصادی به مردم وارد میشود، صحبت شده است».
آنچه در این زمان بیش از همیشه نقش سیاسی شدن جامعه ایران را بارز کرده و باز هم بیشتر خواهد کرد، اجماع نظریِ اجتماعی در تحریم قاطع نمایش انتخابات خرداد امسال است. این وضعیت معیشت و سفره و مطالبهٔ تغییر حاکمیت سیاسی است که در نتیجه آن مردم از خانهها و کوچهها و خیابانهای ایران عزم طرد و تحریم اهریمن اشغالگر ایران را کردهاند.
Informazioni
Autore | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organizzazione | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Sito | - |
Tag |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Commenti