عید جهانی کارگران در پیوند با قیام سراسری
29 apr 2021 ·
8 min. 32 sec.
Scarica e ascolta ovunque
Scarica i tuoi episodi preferiti e goditi l'ascolto, ovunque tu sia! Iscriviti o accedi ora per ascoltare offline.
Descrizione
روزی برای کارگر
در تداول و دگرگشت تقویم، یک روز از سال، یادآور عید جهانی کارگران است. اول ماه مه برابر با یازدهم اردیبهشت؛ روزی است که کارگران شیکاگو برای کاهش ساعت کار از ۱۴ساعت به ۸ساعت به غلیان درآمده و پرچم مبارزه خود با بیعدالتی را در میدان هی مارکت شیکاگو برافراشتند. این اعتراض در چهارم مه همان سال با دخالت پلیس شیکاگو به خون کشیده شد ولی خاموش نگردید. با رشد و گسترش جنبشهای کارگری، این پرچم در سراسر جهان برافراشته شد و اول ماه مه به روزی برای کارگر و کارگران تبدیل گردید.
نگاهی به وضعیت کارگران ایران
در سالروز این عید جهانی، مقداری در فحوای این روز بیندیشیم. آیا با گذشت ۱۳۵سال از آن واقعهٔ تاریخی با سپری گشتن ۴۲سال از سرنگونی نظام سلطنتی، تغییری در سرنوشت کارگر ایران رخ داده است؟ پاسخ به این سؤال بسیار روشن است. در ۴۲سال گذشته، بهرغم درآمدهای کلان نفتی، تیرهروزی کارگران ایرانی نه تنها از ساحت زندگی او رخت برنبسته، بلکه وضع روزبهروز بدتر از دیروز شده است. حاکمیت آخوندی در سالهایی که تحریم نبوده، بهطور میانگین سالانه ۱۰۰میلیارد دلار از محل صادرات نفتی درآمد داشته است. این مبلغ کلان میتوانست صرف بهبود زندگی کارگران و زحمتکشان ایران و عمران و آبادانی، رفاه عمومی، آموزش و پرورش و ارتقای زیرساختهای ایران شود. این میزان پول در کجا و برای چه کاری به مصرف رسیده است.
حقوقهای ریالی و هزینههای دلاری
نظام رانتی و مافیایی حاکم بر ایران، برای تأمین هزینههای سرکوب و تروریسم خود، بیشازپیش دست در جیب مردم کرده و سفرهٔ آنها را روزبهروز کوچکتر نموده است. چاپ اسکناس بدون پشتوانه و افزودن به نقدینگی، تأثیر مستقیم خود را بهخصوص روی زندگی کارگران گذاشته است. این تأثیر را در شعارهای اعتراضی این قشر و سایر اقشار کمدرآمد و بیدرآمد میهنمان روزانه میشنویم:
«حقوق ما ریالیه / هزینهها دلاریه»
در این شعار ساده واقعیتی بزرگ نهفته است. بنا بر گزارش روزنامههای حکومتی و آمارهای مهندسی شده، حجم نقدینگی در سال۹۳ کمی بیشتر از ۷۸۲هزار میلیارد تومان بوده (شرق. ۳خرداد۹۹) در پایان خرداد ۹۹ به ۲۶۵۱ تریلیون تومان رسیده است (گزارش بانک مرکزی. تیر۹۹). این افزایش لجامگسیختهٔ نقدینگی، از جیب کارگران، زحمتکشان و حاشیهنشینهای کلانشهرها پرداخت میشود.
بهتعبیر روشنتر حقوق کارگران [تازه اگر به موقع پرداخت شود و ماهها به تعویق نیفتد] اغلب ثابت مانده یا دستخوش تغییر اندکی شده است.
در۲۳اسفند ۹۹ از طرف شورایعالی کار رژیم اعلام کرد در سال۱۴۰۰ به میزان ۳۹درصد به حقوق کارگران اضافه خواهد شد و «حداقل دستمزد کارگران برای سال آینده ۲میلیون و ۶۵۶هزار تومان میشود که با سایر آیتمهای مزدی به بالای ۴میلیون تومان خواهد رسید» (راهبرد معاصر. ۲۳اسفند۹۹).
مقایسهٔ حقوق کارگران با نرخ خط فقر
اعلام حداقل دستمزد کارگران در حالی است که طبق آمار بانک مرکزی رژیم در ماههای آبان و آذر۹۹ هزینهٔ سبد معیشتی برای یک خانوار کارگری ۳/۳ نفره ۹میلیون تومان بوده است. خبرگزاری حکومتی ایمنا ۱۶بهمن۹۹ در مورد خط فقر مینویسد: «بسیاری از پژوهشها نشان داده است که خط فقر در تهران به ۱۰میلیون تومان رسیده است». این رقم با مسامحه اعلام شده است؛ زیرا به گفتهٴ این خبرگزاری «قطعاً اعلام رقم خط فقر در کشور ما امکانپذیر نیست زیرا مسأله تأمین معیشت یا خط فقر به کالاهای اساسی مربوط میشود که در سبد هزینه قرار میگیرد و همواره با نوسان نرخ ارز با کالاهایی روبهرو هستیم که یک خانواده برای گذران معیشت خود به آنها نیازمند است».
محافظهکارانهترین ارزیابیها نشان میدهد که میزان حقوق کارگران نزدیک به یک چهارم خط فقر است. همانطور که اشاره شد، این در بهترین وضعیت است که کارگر دارای یک شغل ثابت بوده و حقوق او به موقع پرداخت شود؛ حال آنکه اینگونه نیست، بخش قابل توجهی از کارگران فصلی هستند و برخی از آنها نیز بر اساس قرارداد موقت کار میکنند. افزایش بیکاری بهدلیل سونامی کرونا، عامل دیگری است که باعث افزایش تعداد بیکاران شده و به نیروی ارزان کار افزوده است. بر اساس گزارش مرکز آمار رژیم میزان بیکاری جوانان ۱۵تا ۲۴ساله در نیمهٔ دوم سال۹۹ به بیش از ۴۰درصد رسیده است.
بمب عظیم اجتماعی
در ایران تحت سلطهٔ آخوندها وضعیت وخیم اجتماعی از دایرهٔ متعارف واژهها و توصیفها فراتر رفته است. اعداد سخن میگویند.
مطابق آمارهای رسمی، «جمعیت کارگر در کشور ۵.۷ میلیون خانوارند. حدود ۱۲میلیون کودک یعنی حدود نیمی از کودکان کشور در این خانوادهها زندگی میکنند» (شهروند، ۱۳اردیبهشت ۹۹).
«در تهران ۱۴هزار زبالهگرد مشغول ارتزاقاند که از این تعداد ۴۶۰۰نفر کودک هستند. نیم ملیون نفر کودک کار در ایران وجود دارد که اگر کار نکنند و به خیابان گردی رو نیاورند روند طبیعی زندگیشان دچار بحران عمیق خواهد شد» (مستقل. ۲۱اردیبهشت ۹۹).
«آمار رسمی میگوید زنان سرپرست خانوار ۳میلیون و ۶۰۰هزار نفر هستند» (جوان. ۸اردیبهشت ۹۹). در ۹مرداد ۱۳۹۶ وزارت راه و شهرسازی، تعداد حاشیهنشینان در ایران را ۱۹میلیون نفر و حاشیهنشینهای تهران را ۴میلیون و ۲۰۰هزار نفر اعلام کرد. اکنون تعداد حاشیهنشینان» افزایش یافته و رقمی معادل ۳۲میلیون نفر از جمعیت ۸۵میلیون نفری ایران را تشکیل میدهند. در تهران جمعیت حاشیهنشین تا ۱۱میلیون نفر افزایش یافته است» (آرمان. ۲۴فروردین ۹۹).
سیاهروزی و فلاکت کارگران، زحمتکشان، کودکانکار، زنان بیسرپرست، حاشیهنشینان و ارتش گرسنگان و بیکاران آن روی سکهٔ ثروتاندوزی و رانتخواری رژیم است. «گفته میشود ۵۰۰نفر، بخش عمدهٔ این حجم نقدینگی [۲۶۵۱ تریلیون تومان] را در اختیار دارند» (مستقل. ۱۲خرداد۹۹).
و «ثروت کلیهٔ نهادهای اقتصادی بیت ولیفقیه، معادل هزار میلیارد دلار میشود. سود ده درصدی این ثروت، یکصد میلیارد دلار است» (همان منبع).
در این اختلاف فاحش طبقاتی که حتی فروریزی طبقات متوسط را نیز شامل میشود، کارگران و زحمتکشان ایران روزبهروز در تنگنای بیشتری قرار میگیرند و بر تراکم وضعیت انفجاری افزوده میشود. همانگونه که در قیام آبان۹۸ دیدیم این وضعیت زحمتکشان جامعه را عاصی، شورشی و نترس کرده است. در حقیقت یک بمب عظیم اجتماعی گوش به زنگ لحظهٔ انفجار است.
تنها نیروی آزاد کننده
بدیهی است که خامنهای از وجود این بمب عظیم آگاهی دارد؛ از این رو درصدد است با دخیل بستن به سونامی کرونا، خود و نظامش را از فوران قهر آتشین کارگران و زحمتکشان ایران در امان نگهدارد. قهر آتشینی که در پیوند با کانونهای شورشی و قیام سراسری نیروی آزاد کننده ایرانزمین از نکبت ایلغار ولایت فقیه است. همانگونه که در فراخوان سازمان مجاهدین خلق ایران آمده، عید کارگران و روز جهانی کارگر برای زحمتکشان و ستمدیدگان در ایران فقط با اعتراض و قیام در برابر دیکتاتوری دینی معنا و مفهوم پیدا میکند.
ما میتوانیم. ایران میتواند.
در تداول و دگرگشت تقویم، یک روز از سال، یادآور عید جهانی کارگران است. اول ماه مه برابر با یازدهم اردیبهشت؛ روزی است که کارگران شیکاگو برای کاهش ساعت کار از ۱۴ساعت به ۸ساعت به غلیان درآمده و پرچم مبارزه خود با بیعدالتی را در میدان هی مارکت شیکاگو برافراشتند. این اعتراض در چهارم مه همان سال با دخالت پلیس شیکاگو به خون کشیده شد ولی خاموش نگردید. با رشد و گسترش جنبشهای کارگری، این پرچم در سراسر جهان برافراشته شد و اول ماه مه به روزی برای کارگر و کارگران تبدیل گردید.
نگاهی به وضعیت کارگران ایران
در سالروز این عید جهانی، مقداری در فحوای این روز بیندیشیم. آیا با گذشت ۱۳۵سال از آن واقعهٔ تاریخی با سپری گشتن ۴۲سال از سرنگونی نظام سلطنتی، تغییری در سرنوشت کارگر ایران رخ داده است؟ پاسخ به این سؤال بسیار روشن است. در ۴۲سال گذشته، بهرغم درآمدهای کلان نفتی، تیرهروزی کارگران ایرانی نه تنها از ساحت زندگی او رخت برنبسته، بلکه وضع روزبهروز بدتر از دیروز شده است. حاکمیت آخوندی در سالهایی که تحریم نبوده، بهطور میانگین سالانه ۱۰۰میلیارد دلار از محل صادرات نفتی درآمد داشته است. این مبلغ کلان میتوانست صرف بهبود زندگی کارگران و زحمتکشان ایران و عمران و آبادانی، رفاه عمومی، آموزش و پرورش و ارتقای زیرساختهای ایران شود. این میزان پول در کجا و برای چه کاری به مصرف رسیده است.
حقوقهای ریالی و هزینههای دلاری
نظام رانتی و مافیایی حاکم بر ایران، برای تأمین هزینههای سرکوب و تروریسم خود، بیشازپیش دست در جیب مردم کرده و سفرهٔ آنها را روزبهروز کوچکتر نموده است. چاپ اسکناس بدون پشتوانه و افزودن به نقدینگی، تأثیر مستقیم خود را بهخصوص روی زندگی کارگران گذاشته است. این تأثیر را در شعارهای اعتراضی این قشر و سایر اقشار کمدرآمد و بیدرآمد میهنمان روزانه میشنویم:
«حقوق ما ریالیه / هزینهها دلاریه»
در این شعار ساده واقعیتی بزرگ نهفته است. بنا بر گزارش روزنامههای حکومتی و آمارهای مهندسی شده، حجم نقدینگی در سال۹۳ کمی بیشتر از ۷۸۲هزار میلیارد تومان بوده (شرق. ۳خرداد۹۹) در پایان خرداد ۹۹ به ۲۶۵۱ تریلیون تومان رسیده است (گزارش بانک مرکزی. تیر۹۹). این افزایش لجامگسیختهٔ نقدینگی، از جیب کارگران، زحمتکشان و حاشیهنشینهای کلانشهرها پرداخت میشود.
بهتعبیر روشنتر حقوق کارگران [تازه اگر به موقع پرداخت شود و ماهها به تعویق نیفتد] اغلب ثابت مانده یا دستخوش تغییر اندکی شده است.
در۲۳اسفند ۹۹ از طرف شورایعالی کار رژیم اعلام کرد در سال۱۴۰۰ به میزان ۳۹درصد به حقوق کارگران اضافه خواهد شد و «حداقل دستمزد کارگران برای سال آینده ۲میلیون و ۶۵۶هزار تومان میشود که با سایر آیتمهای مزدی به بالای ۴میلیون تومان خواهد رسید» (راهبرد معاصر. ۲۳اسفند۹۹).
مقایسهٔ حقوق کارگران با نرخ خط فقر
اعلام حداقل دستمزد کارگران در حالی است که طبق آمار بانک مرکزی رژیم در ماههای آبان و آذر۹۹ هزینهٔ سبد معیشتی برای یک خانوار کارگری ۳/۳ نفره ۹میلیون تومان بوده است. خبرگزاری حکومتی ایمنا ۱۶بهمن۹۹ در مورد خط فقر مینویسد: «بسیاری از پژوهشها نشان داده است که خط فقر در تهران به ۱۰میلیون تومان رسیده است». این رقم با مسامحه اعلام شده است؛ زیرا به گفتهٴ این خبرگزاری «قطعاً اعلام رقم خط فقر در کشور ما امکانپذیر نیست زیرا مسأله تأمین معیشت یا خط فقر به کالاهای اساسی مربوط میشود که در سبد هزینه قرار میگیرد و همواره با نوسان نرخ ارز با کالاهایی روبهرو هستیم که یک خانواده برای گذران معیشت خود به آنها نیازمند است».
محافظهکارانهترین ارزیابیها نشان میدهد که میزان حقوق کارگران نزدیک به یک چهارم خط فقر است. همانطور که اشاره شد، این در بهترین وضعیت است که کارگر دارای یک شغل ثابت بوده و حقوق او به موقع پرداخت شود؛ حال آنکه اینگونه نیست، بخش قابل توجهی از کارگران فصلی هستند و برخی از آنها نیز بر اساس قرارداد موقت کار میکنند. افزایش بیکاری بهدلیل سونامی کرونا، عامل دیگری است که باعث افزایش تعداد بیکاران شده و به نیروی ارزان کار افزوده است. بر اساس گزارش مرکز آمار رژیم میزان بیکاری جوانان ۱۵تا ۲۴ساله در نیمهٔ دوم سال۹۹ به بیش از ۴۰درصد رسیده است.
بمب عظیم اجتماعی
در ایران تحت سلطهٔ آخوندها وضعیت وخیم اجتماعی از دایرهٔ متعارف واژهها و توصیفها فراتر رفته است. اعداد سخن میگویند.
مطابق آمارهای رسمی، «جمعیت کارگر در کشور ۵.۷ میلیون خانوارند. حدود ۱۲میلیون کودک یعنی حدود نیمی از کودکان کشور در این خانوادهها زندگی میکنند» (شهروند، ۱۳اردیبهشت ۹۹).
«در تهران ۱۴هزار زبالهگرد مشغول ارتزاقاند که از این تعداد ۴۶۰۰نفر کودک هستند. نیم ملیون نفر کودک کار در ایران وجود دارد که اگر کار نکنند و به خیابان گردی رو نیاورند روند طبیعی زندگیشان دچار بحران عمیق خواهد شد» (مستقل. ۲۱اردیبهشت ۹۹).
«آمار رسمی میگوید زنان سرپرست خانوار ۳میلیون و ۶۰۰هزار نفر هستند» (جوان. ۸اردیبهشت ۹۹). در ۹مرداد ۱۳۹۶ وزارت راه و شهرسازی، تعداد حاشیهنشینان در ایران را ۱۹میلیون نفر و حاشیهنشینهای تهران را ۴میلیون و ۲۰۰هزار نفر اعلام کرد. اکنون تعداد حاشیهنشینان» افزایش یافته و رقمی معادل ۳۲میلیون نفر از جمعیت ۸۵میلیون نفری ایران را تشکیل میدهند. در تهران جمعیت حاشیهنشین تا ۱۱میلیون نفر افزایش یافته است» (آرمان. ۲۴فروردین ۹۹).
سیاهروزی و فلاکت کارگران، زحمتکشان، کودکانکار، زنان بیسرپرست، حاشیهنشینان و ارتش گرسنگان و بیکاران آن روی سکهٔ ثروتاندوزی و رانتخواری رژیم است. «گفته میشود ۵۰۰نفر، بخش عمدهٔ این حجم نقدینگی [۲۶۵۱ تریلیون تومان] را در اختیار دارند» (مستقل. ۱۲خرداد۹۹).
و «ثروت کلیهٔ نهادهای اقتصادی بیت ولیفقیه، معادل هزار میلیارد دلار میشود. سود ده درصدی این ثروت، یکصد میلیارد دلار است» (همان منبع).
در این اختلاف فاحش طبقاتی که حتی فروریزی طبقات متوسط را نیز شامل میشود، کارگران و زحمتکشان ایران روزبهروز در تنگنای بیشتری قرار میگیرند و بر تراکم وضعیت انفجاری افزوده میشود. همانگونه که در قیام آبان۹۸ دیدیم این وضعیت زحمتکشان جامعه را عاصی، شورشی و نترس کرده است. در حقیقت یک بمب عظیم اجتماعی گوش به زنگ لحظهٔ انفجار است.
تنها نیروی آزاد کننده
بدیهی است که خامنهای از وجود این بمب عظیم آگاهی دارد؛ از این رو درصدد است با دخیل بستن به سونامی کرونا، خود و نظامش را از فوران قهر آتشین کارگران و زحمتکشان ایران در امان نگهدارد. قهر آتشینی که در پیوند با کانونهای شورشی و قیام سراسری نیروی آزاد کننده ایرانزمین از نکبت ایلغار ولایت فقیه است. همانگونه که در فراخوان سازمان مجاهدین خلق ایران آمده، عید کارگران و روز جهانی کارگر برای زحمتکشان و ستمدیدگان در ایران فقط با اعتراض و قیام در برابر دیکتاتوری دینی معنا و مفهوم پیدا میکند.
ما میتوانیم. ایران میتواند.
Informazioni
Autore | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organizzazione | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Sito | - |
Tag |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Commenti