راهی که آمدیم- قسمت ۴۴- تظاهرات ۳۰ خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ

18 mar 2020 · 19 min. 52 sec.
راهی که آمدیم- قسمت ۴۴- تظاهرات ۳۰ خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ
Descrizione
تظاهرات عظیم ۳۰ خرداد آخرین آزمایش مبارزه سیاسی مسالمت آمیز
۳۰خرداد 1360 پاسخ به ضرورت تاریخ
تا آن‌جا كه به ما مربوط بود بعد از انقلاب ضدسلطنتي مردم ايران، هرگز خواهان قهر، درگيري و مقابلهٌ خونين و مسلحانه نبوديم و از آن استقبال نمي‌كرديم. اما وقتي كه خميني روزنامه‌ها را بست، احزاب را تعطيل كرد و سركوب را در گسترده‌ترين نوعش، تحت عنوان حزب‌اللهي يا نهادهاي به‌اصطلاح انقلاب برقرار كرد، مدتي مستمراً اتمام‌ حجت مي‌كرديم. از مجلس ملي خبري نبود، احزاب سركوب شده، روزنامه‌ها بسته و دهانها ‌دوخته، چماق تكفير و انواع و اقسام چماقها نيز تحت نام مذهب، بر سر مردممان مي‌باريد. دو سال و چند ماه بعد از حاكميت ارتجاع، يعني در 30خرداد1360 درحالي‌كه همهٌ راههاي مسالمت را درنورديده بوديم، اين خميني بود كه ما را در معرض يك انتخاب بزرگ و تاريخي قرار داد. ديگرهيچ امكاني براي حركت مسالمت آميز سياسي وجود نداشت . حتي توزيع اطلاعيه مجاهدين توسط هوادران مجازات مرگ را به دنبال داشت. به اين ترتيب خميني كليه روزنه هاي مبارزه مسالمت آميز را با به خاک و خون کشیدن تظاهرا ت مسالمت آمیز آزاديخواهان بست.
لحظه حساسی بود .خمینی از رو بسته بود و دیگر کمترین فرصتی برای فضای باز سیاسی باقی نگذاشته بود.
در سرفصل 30‌خرداد سال‌1360 زمان تصميم‌گيري قطعي فرارسيده بود. در ‌برابر ارتجاع مهيب و قهاري كه مي‌رفت خود را يكپارچه و يكپايه كند و سلطنت مطلقه فقيه را مستقر سازد، ديگر جاي مانور و تحرك سياسي باقي نمانده بود. کما اینکه جبهه ملی و نهضت آزادی و سیاه جامگان كه در 25خرداد60 اعلام راهپیمایی کرده بودند و با يك اشارهٌ خميني سر جايشان نشستند و دست ندامت و تسليم بلند كردند. ویا مانند حزب توده در كودتاي 28‌مرداد که به وظیفه تاریخی خود عمل نکرده تسلیم شدند و ما نیز باید به‌مسئوليتمان پشت مي‌كرديم و در تاريخ ايران نفرين مي‌شديم يا مي‌بايد آخرين فراخوان را براي اعتراض و تظاهرات مسالمت‌آميز براي عقب‌نشاندن ارتجاع آزمايش مي‌كرديم و دست از همه‌چيز مي‌شستيم ولو با سنگين‌ترين بهاي خونين و به‌ طرزي عاشوراگونه از شرف خود و خلق در زنجيرمان نگاهباني مي‌كرديم و سرفراز مي‌مانديم، و ما اين راه را برگزيديم.
نکته مهم
تصمیم به تظاهرات مسالمت‌آمیز به هرقیمت بود. برغم تهدیدهایی که از همه طرف میشد،. برای مثال آخوندهاي عاليرتبه اعلام كردند كه تظاهركنندگان بدون توجه به ‌سنشان به عنوان “محارب با خدا“ محسوب مي‌شوند و در‌نتيجه در همان محل اعدام مي‌شوند. حزب‌اللهي‌ها مسلح شده و با كاميونها آورده شده بودند تا خيابانهاي اصلي را ببندند. به پاسداران دستور شليك داده ‌شده‌ بود.
از‌ آن ‌پس، 30‌خرداد، با همه درخشش و سرخ‌فامي‌اش، حدفاصلي شد و شاخصي براي دموكراسي و ديكتاتوري و سرمشقي براي آن‌چه بايد كرد. ‌البته اضداد مقاومت ايران، همه وادادگان و وارفتگان و كساني كه در ابتدا يا انتهاي حرفهايشان، ديكتاتوري ديني را بر اين مقاومت ترجيح مي‌دهند و اين مقاومت را به‌سود آخوندهاي خون‌آشام تخطئه مي‌كنند، كم نبودند گروهها، احزاب، جريانات و افرادي كه به‌رغم هر ادعايي، حالا چه در داخل يا در خارج ايران، عافيت‌جويي پيشه كردند يا زير قباي ملا خزيدند و يا به جاي مقابله با دشمن اصلي مردم ايران یعنی خمینی، با لُغُز خواندن عليه مقاومت در خدمت رژيم درآمدند.
كماكان حق! دارند از 30‌خرداد الگويي براي آن‌چه هرگز نبايد كرد ترسيم و تصوير كنند، اما مردم و تاريخ ايران قضاوت خود را دارند.
كساني كه آن روز صفشان را از خميني جدا كرده، مقابل ارتجاع سينه سپر كردند، به‌حق، خروش آزادي سر دادند و قيمت سنگين و خونينش را نيز پرداختند، توانستند پرچم شرف و عزت خلقي در زنجير، محروم و مظلوم را به‌دوش بكشند
شنبه 30خرداد،‌1360
تهران شاهد خروش خشم خلق قهرماني بود كه مصمم و استوار صداي اعتراض خود را عليه ارتجاع،‌اختناق و كشتار، فرياد كرده بود. مرتجعين ددمنش،‌در روز شنبه 30خرداد وقتي كه با انفجار خشم مقدس خلق روبرو شدند،‌ماهيت ضدانساني و ضدمردمي خويش را به‌نمايش گذاشته و با به‌رگبار بستن مردم بي‌سلاح و بي‌پناه،‌در ميدان فردوسي تهران،‌خاطرهٌ 15خرداد و 17شهريور را در ذهن توده‌هاي مردم تداعي كردند. تهران بعدازظهر شنبه در فاصله‌يي كمتر از يك‌ ساعت جمعيتي بيش از نيم‌ميليون نفر را در خيابانهاي خود به حركت درآورد و با دادن حداقل 50شهيد و صدها زخمي ثابت كرد كه وقتي پاي آزادي و استقلال كشورش در بين باشد هم‌چون گذشته به عاليترين فداكاريها دست خواهد زد. صحنهٌ خيابان بهار يادآور روزهاي اوج تظاهرات مردمي ضدشاه بود. ميليشياي قهرمان نيز پيشاپيش با سرعت و قاطعيت راه را باز مي‌كرد. در تقاطع خيابان بهار‌ــ انقلاب جمعيت به طرف ميدان فردوسي حركت كرده و در مسير خود تعداد بيشتري از مردم را جذب مي‌كرد،‌يكي از باشكوه‌ترين صحنه‌هاي راهپيمايي روي پل دروازه دولت،‌تقاطع سعدي‌ـــ انقلاب بود. درحالي‌كه راهپيمايان تمامي پل را اشغال كرده بودند.
جمعيت وارد ميدان فردوسي شد، درحالي‌كه انتهاي آن هنوز در تقاطع بهار و طالقاني بود و تمامي عرض خيابان و پياده‌روها را به شكلي متراكم پر كرده بود
پاسداران مزدور مردم را از سه طرف در محاصره گرفته بودند،‌ميدان فردوسي،‌ايرانشهر،‌و انتهاي بهار.‌آنها به مردم حتي اجازهٌ فرار هم نمي‌دادند، ‌و بي‌محابا همه را از پير و جوان، ‌زن و مرد،‌كوچك و بزرگ به رگبار مسلسل مي‌بستند. نکته قابل توجه پیوستن 200 نفر نظامی با شعار علیه حزب جمهوری و از اطراف مختلف و از میدانها و دسته های متراکم به سمت تظاهرات اصلی حرکت کردند
دراین بین چماقداران هم وارد صحنه میشدند و قصد متفرق کردن مردم را داشتند که نمی‌توانند. وبرغم همه موانع سرانجام
بعدازظهر 30خرداد60، فرزندان پيشاهنگ و پيشتاز خلق، حضور گرم و تپندهٌ خود را در خيابانهاي رعب‌زدهٌ پايتخت با فرياد رسا اعلام كردند. غيرممكن، ممكن گرديد و به يمن تشكيلات قوي، انضباط آهنين، خلاقيت و حسن تدبير و پشتكار مسئولان و فرماندهان قهرمان مجاهدين، 500هزار تن از مردم تهران با راهپيمايي باورنكردني، عزم جزم خود را بر حراست و نگهباني از انقلاب و نجات آن از دست پيركفتار ارتجاع و دارودستهٌ دين‌فروش و ضدخلقي او، اعلام كردند. ساعاتي بعد به دستور شخص خميني، پاسداران و كميته‌چيهاي ضدخلقي زانو بر زمين زده و راهپيمايي مسالمت‌آميز مردم را به رگبار بستند و صدها تن را كشته و مجروح نمودند.
تنها در محدوده دانشگاه تهران 50‌تن كشته، 200‌تن زخمي و 1000نفر دستگير شدند. اين فراتر از همه درگيريهاي انقلاب اسلامي بود. جالب اینکه خمینی دجالانه آن سال را سال قانون اعلام کرده بود تاباز با پوشاندن ماهیتش بتواند به جنایتهایش ادامه دهد.
درفرداي آن روز روزنامه هاي رسمي رژيم از اعدام بدون محاكمه حتي بدون احراز هويت دستگير شدگان از مجاهدین ،ملیشیا و هوادران خبردادند. دادستاني انقلاب رژيم به سرگردگي جلاد تهران لاجوردي عكسهاي چندين دخترجوان دانش آموز را كه بدون شناسايي هويتشان اعدام شده بودند چاپ كردند و از والدين آنها خواستار مراجعه به شكنجه گاه اوين براي تحويل گرفتن اجساد شدند. عصر اعدامهاي بدون محاكمه و خياباني و نسل كشي مجاهدين به دستورخميني آغازشده بود. (خمینی از اینکه مجاهدین را زودتر نابود نکرده توبه میکند به صحبتهایش گوش کنید.......
Informazioni
Autore Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Organizzazione Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Sito -
Tag

Sembra che non tu non abbia alcun episodio attivo

Sfoglia il catalogo di Spreaker per scoprire nuovi contenuti

Corrente

Copertina del podcast

Sembra che non ci sia nessun episodio nella tua coda

Sfoglia il catalogo di Spreaker per scoprire nuovi contenuti

Successivo

Copertina dell'episodio Copertina dell'episodio

Che silenzio che c’è...

È tempo di scoprire nuovi episodi!

Scopri
La tua Libreria
Cerca